از خودم میترسم ,از دور شدن از هدفی که برایش طلبگی را برگزیدم. خوب یادم هست آن روز مصاحبه که هدفم از طلبه شدن را فقط رضایت تو و تلاش برای طلب تو عنوان کردم .آن روز فقط به تو فکر میکردم و از خطرهایی گفتم که جامعه بی حضور تو بدان مبتلا گشته و فرهنگی غریب که بلای جان مردم آخر الزمانی شده,گفتم که میخواهم برایت بال باشم نه وبال. . اما کم کم دارد ترسی بلای جانم میشود.میترسم از دام های شیطانی که با طعمه های دنیایی بر سر راهم قرار داده,ترس از حس رقابت طلبی و شهرت خواهی. می ترسم از دگرگونی نعمت و انحراف از مسیر اصلی به سوی غایت ,اینکه دیگر خواست تو خواستم نباشد و به نبودنت عادت کنم و مضطر امن یجیبم تو نباشی . میترسم آقا میترسم.
موضوع: "امام حسین علیه السلام"
زمانی که لاریجانی برای تکیه بر مسند ریاست مجلس دهم گوی سبقت را از جناب #عارف ربود,برخی این انتخاب را دلیل بر اصول گرا بودن مجلس خواندند و شکست عارف در این کارزار را به فال نیک گرفتند.اما تنها این گفته علی یونسی کافی بود برای فهم چرایی این انتخاب :"مهمترین خدمت علی لاریجانی به کشور و جریانهای سیاسی در مجلس نهم حمایت از تصویب برجام بود. این کار را هیچ اصلاحطلبی نمیتوانست به خوبی و تاثیرگذاری علی لاریجانی انجام دهد.” به عبارتی لاریجانی به ظاهر اصول گرا و در باطن اصلاح طلب بهترین کسی بود که توان همدلی با دولت و همراه کردن مجلس را برای مقاصد خاص دولت دارا بود. مجلس قبل و مجلس کنونی تاکنون ثابت کرده که عملکردش متاثر از رابطه گل و بلبل اقای #لاریجانی و #روحانی است .تصویب بیست دقیقه ای برجام تنها اشکارترین نمود این حسن رابطه بود.در حالیکه رای اعتماد به برخی وزرا که بارزترین و خسارت بارترین آنها جناب زنگنه بود خود خیانتی نابخشودنی است.خیانتی که امروز حاصل آن شده قراردادهای نفتی ipc و چوب حراج زدن به منابع نفتی و تقدیم به توتال و ضرر #کرسنت. اما نباید از سنگ تمام مجلس در به ثمر نشستن قراردادهای نفتی صرف نظر کرد.لاریجانی با غیرعلنی کردن جلسه مجلس درباره قراردادهای نفتی با حضور وزیر نفت در جلسه 31 مردادماه و تایید مصوبات دولت درباره قراردادهای نفتی همزمان با تعطیلات تابستانی و اعلام خبر آن با تاخیری چند روزه، کمک بزرگی به این اتفاق کرد تا بار دیگر دولت خیالش از جانب خانه ملت راحت باشد.تبانی کثیفی که خادمی عضو کمیسیون انرژی مجلس همان موقع درباره آن گفت:"مجلس زمانی که IPC ابلاغ شد تعطیل بود و بنده به عنوان عضوی از کمیسیون انرژی از این مسئله بی خبر بودم.” اما کار به اینها نیز ختم نمیشود بلکه طرح های کم اثر و لطیف برای نقض برجام و عدم ورود جدی و سریع و معنی دار در داستان حقوق نجومی و فساد 8 هزار میلیاردی و سند 2030 زوایای غم انگیز دیگر این دوستی نامبارک است. و امروز در اقدامی نابخشودنی وخائنانه وزیری بی کفایت ابقاء میشود که پرونده کاریش پر است از اسناد و مدارکی که هر کدام برای عدم کفایت وزیر کافی است .مجلسی که وظیفه اش نظارت بر کار دولت و جلوگیری از خبط و خطاهای آنست امروز مهم ترین کارکردش شده رای به ” هرآنچه ” دولت و برخی از لابی های قوی داخل مجلس بخواهند. . “لیاخوف کجایی؟دقیقا کجایی؟!” . #مجلس#روحانی#لاریجانی#فراکسیون_امید#برجام#خیانت#آخوندی #رأی_اعتماد
از وقتی که یزد ثبت جهانی شده,دایمافکری ذهنم را درگیر کرده ,یک ندای درونی که مدام به من گوشزد میکند که با این ثبت چه فرصت و تهدیدی پیش روست.شهری که به حسینیه ایران بودن شهره است و دومین شهر خشتی جهان ,همان خشتی که گل وجود آدم از آن سرشته شد و مصدر خلقت عالم گردید.به خودم می گویم مگر نه اینکه مهدی فاطمه عج وقتی ندای"انا المهدی” از کنار کعبه بلند میکند که فرزندش آن ” مُرمِّل بالدماء” جهانی شده باشد , او که در بین رکن و مقام اینگونه ندا می دهد:"ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان"و این یعنی اهل عالم باید حسین را آن زینت دوش نبی را بشناسند.و الان که یزد جهانی شده و تا دوسال در لیست اولین های گردشگری قرار میگیرد فرصتی است برای تبلیغ این مهم چرا که این یعنی چندین برابر شدن گردشگرانی که با پروپاگاندای رسانه هایشان شاهد اسلام هراسیند.اما از آنجا که همیشه برای شروع هر کاری کلی تردید و اضطراب و ترس از ناتوانی سراسر وجودم را فرا میگیرد و عملا قدرت حرکتم را سست میکند,همیشه از اقدامی برای بهره بردن از این فرصت فشل بودن تا اینکه امروز صبح با پیشنهاد همسر برادرم , عازم مسجد جامع در دل بافت قدیمی شهر شدیم ,برای بازدید از نمایشگاه بهاره صنایع دستی.در بدو ورود به خیابان منتهی به مسجد ,با زوج توریستی برخورد کردیم و همسر برادرم بی هیچ مهابا به طرفشان رفت و سر صحبت را باز کرد ,من که انگاری گنگ شده باشم فقط نگاه کردم,و به سلامی و “یور ول کامی “بسنده.جلوتر رفتیم و مشغول بازدید از بازارچه شدیم تا رسیدم به ورودی مسجد ,دلمان کشید که وارد صحن شویم ,همین که وارد رواقها شدیم ,یک تور گردشگری را دیدیم که مشغول عکاسی از بالا و پایین و در و درگاه و محراب بودند.باز هم همسر برادرم قدم پیش گذاشت و این بار دو خانم خوش رو و خوش مشرب سخاوتمندانه پذیرای ما شدند و من اینبار یخم آب شد و نطقم باز ,و فرصت را غنیمت شمردم تا زبانم را محک بزنم ,زبانی که چهارده سال از آن دور شده بودم و دایره لغاتم تا حدود زیادی ته کشیده بود.اما برای شروع بد نبود ,تجربه خوبی بود ,در طی این مکالمه کوتاه چیزهایی دستگیرم شد ,هردو اهل برزیل بودند و غره به فوتبالشان.اما تعریفشان از ایرانی ها و مردم شهرم فراتر از تصورم بود ,میگفتند عاشق مردم شده اند و همین طور غذاهای سنتی ایران.از رسانه هایشان و تعریفشان از ایران پرسیدم ,گفتند :ایران هراسی و حتی فراتر اسلام هراسی خط اول پروپاگاندای خبرگزاریهای آنهاست و متعجب بودند که چرا ما در برابر اینهمه تبلیغات مسموم نشسته و فقط نگاه میکنیم ,او که گویی دلش بیشتر از ما برای اسلام میسوخت با اینکه خود مسیحی بود ,به من گفت :چرا این دین زیبا و طرفدار صلح را تبلیغ نمیکنیم و اینجا بود که من شرمنده شدم .نکته دیگری که باز هم مرا خجالت زده کرد ,این حرفش بود که گفت چرا شما که اینقدر مهربان و خوبید ,با خشونت رانندگی میکنید؟ دفاعی نداشتم از فرهنگ غلط رانندگی و نقدش را پذیرفتم.این تجربه اول برایم خوشایند بود و مرا مصمم کرد که زین پس بیشتر به بافت قدیمی شهر سر بزنم و بیشتر پای صحبت این مسافران غریب از بلاد کفر بنشینم و کم و بیش از اسلام و حسینش بگویم و اینبار با مطالعه و دایره لغاتی گسترده تر.
تا یادم نرفته این را هم بگویم که چقدر از نحوه حجاب و چادر و روسری بستن خوششان آمده بود و دست آخر ماریایی که در تصویر میبینید عکسی از خودش با چادر نماز نشانمان داد و بسی کیفور بود بابت آن.
گاهی دیدن بعضی صحنه ها آدم را برمی دارد و پرت می کند به گذشته ,انگاری خودت را میبینی و به یکباره تمام نوستالژیهایت برایت زنده میشود و از عمق جانت لذت میبری . دو روز پیش صبح که میخواستم سوار اتوبوس شوم از همان ابتدا که وارد ایستگاه شدم حواسم رفت پی این دو دختر کوچولو که گویی خواهر بودند و آنها هم مثل من منتظر اتوبوس .با دیدنشان انگاری یکی مرا برداشت و برد به آنروزهایی که هم قد و بالای آنها بودم و راه خانه تا مدرسه را گاه با اتوبوس و گاه پیاده طی میکردم و چقدر برایم این طی مسیر لذت داشت چه در سرما و چه در گرما فقط صبح را باید کمی زودتر از خانه میزدم بیرون تا به وقت به صبحگاه مدرسه برسم.دیدن این دو دختر ناز آنقدر برایم شیرین بود که بر خلاف عادتم دستم رفت طرف موبایل و عکسشان را گرفتم. اما اینکه چرا اینقدر این صحنه برایم شیرین بود و نوستالژیک ,چون برایم تازگی داشت. چرا که اینروزها تا بوده و دیده ام سرویس های شخصی و عمومی که هر صبح و ظهر منتظر شرفیاب شدن نسلی هستند که به همت والدین عصر حاضر نباید سرد و گرم روزگار را بچشد و تا اراده کند همه چیز برایش مهیاست دیگر به جیب پدر فکر نمیکند ,طلبکار است و نازپروده با کوچکترین ناخوشی ترش میکند و قهر و اخم و تَخم که چرا برایش کم میگذارند. اگر خواسته ای داشت پا بر زمین میکوبد که باید بشود آنچه من اراده کرده ام و این نسل هیچ وقت لذت صبر برای رسیدن به مطلوب را نخواهد چشید.لذت انتظار کشیدن در ایستگاه اتوبوس و دل و دل کردن برای زودتر سوار شدن که نکند صندلی برای نشستن گیرش نیاید.معنای تلاش برای رسیدن به هدف را درک نخواهد کرد.نعمتهای به ظاهر کوچک زندگی را نخواهد دید تا برایشان دلش ضعف برود. همان دل ضعفه هایی که ما برای داشتن یک جفت کفش کتانی سفید تجربه میکردیم و یا لذتی که وقتی از در مدرسه بیرون میزدی و برادرت را که او هم از مدرسه تعطیل شده بود منتظر سر کوچه میدیدی. حتی این نسل لذت راه رفتن دوشادوش برادر یا خواهر در مسیر مدرسه را هم تجربه نمیکند .آخ که چه لذتی بود وقتی برادرت در مسیر زحمت حمل کیفت را میکشید تا طعم داشتن پشتیبان در لحظه های سخت و خستگی را بچشی . و حتی لذتی که هنگام نوشتن این متن با مرور خاطرات گذشته تجربه کردم… خدایا شکر از اینهمه لذت برای حس خوشبختی هیچ وقت دنبال بهانه های بزرگ نباشید. . #مدرسه#خاطره #برادر #خواهر#اتوبوس
اولين برخورد اساسي با اسلام، برخورد فرهنگي بود كه توسط امويـان مجهـز بـه فرهنـگ غربي شروع شد معاويه فرزند فرهنگي است كه كينة جاهليـت عـرب را بـا فرهنـگ نيهيليـستيِ_اومانيستي رومي تركيب كرده و به مقابلـه مبنـايي بـا تمـام اسـلام آمـده بود.

رد زنان رقاصه را هم که در تاریخ میگیری ,می رسی به بنی امیه و دربار خلفای فاسد اموی و مجلس بزمشان.خلفایی که برخواسته از نظام مکر معاویه ای و فرهنگ رومی بودند. همان معاویه ای که با انتصاب خلیفه دوم منصب دار شده و فرهنگ جاهلیت را با فرهنگ رومی شام ممزوج کرده بود.همان فرهنگی که از جهل مردم سپاهی ساخت بر علیه علی (ع) و از امت پیامبر (ص) مردمی ساخت که زیر بنای همه چیزشان شد اقتصاد و دنیای دنی بدون علی را برگزیدند.
همان ها که زینت دوش نبی ص را در میان گودال ذبح کردند و عاشورا را آفریدند.بعد از عاشورا بود ، که امویان در لوای حكومت اسلامی با فساد و گناه و ظلم علنی تیغ بر چهره اسلام کشیدند و فسادی به بار آوردند که از سران مملکت شروع و به مردم و جامعه سرایت کرد.
حكومت به قدرى علنى فساد ميكرد و گناه به قدرى رائج شد كه حتى در مكه و مدينه ، شرابخوارى علنى شد و مجالس رقاصى و فحشا در مكه و مدينه علناً برگزار ميشد.رقاصه ها ستایش میشدند و جوانان سرگرم عیاشی و مطربی بودند.
فساد مالى و غارت بيت المال يكطرف و حکومت سفاکانی چون حجاج بن یوسف از یکطرف.علی علیه السلام بر منبرها لعن میشد و اسلام علوى تحقیر تا اسلام اموى ترويج شود.
آری ,وقتی تاریخ میخوانی , راحت تر میتوانی نسبت بزم نشینی مسئولین نظام لیبرالی امروز را با خلفای اموی دیروز درک کنی ,که تاریخ خود در چرخش است. و اگر هوشیار نباشیم حجاج به یوسفهایی در راهند که ثمره حکومتشان یکصد و بیست هزار سر بریده و دست و پای قطع شده است.
.
#نجفی
#مجلس_بزم
#شهردار_تهران#ولنگاری_فرهنگی#فساد#معاویه

آخرین نظرات