بعد از اجرایی شدن طرح عفاف و حجاب که همزمان با عملیات وعده صادق رقم خورد، کلیپی از صحنهی اهدای گل یک بانو به نیروهای انتظامی به ضمیمهی گفتگویی از این بانو با مجریان این طرح در شبکههای مجازی وایرال شد: « از دیشب که ایران اسرائیل رو زده، خیلی خوشحالم. میشه منم مثل شما بشم؟ بهم بگید باید چکار بکنم؟» «باهاش صحبت کردیم که اگه دوست داشته باشی میتونی چادر سر کنی.» برخی در واکنش به این پیشنهاد موضعی قابل تأمل داشتند. مثلا شخصی نوشته بود: «یعنی هرکی قراره شبیه شما باشه باید چادر سر کنه؟» به نظر میرسد چادر در اذهان برخی جایگاه مبارزاتی و هویتی خود را از دست داده است. به زعم نگارنده پیشنهاد چادر در این موقعیت نه تنها پیشنهاد نابجایی نیست، بلکه از قضا در جایی که صحبت از تقابل با استکبار در میان است باید چادر را به عنوان لباس رزم پیشنهاد داد. کسی که بخواهد در خط مقدم مبارزه با دشمن قرار گیرد باید خودش را به مهمترین نماد این مبارزه مسلح کند. پوششی که قدمت مبارزه با آن به دههها قبل باز میگردد. اگرچه تاریخ شروع علنی این مبارزه به کشف حجاب رضاخانی بازمیگردد اما کمتر کسی از دشمنیهای پنهان و آشکار پهلوی دوم با چادر و مبارزات نرم او برای حذف آن سخن گفته است.
آذر ماه سال 55 بود که در شورای فرهنگی امور اجتماعی نخستوزیری طرحی برای حذف چادر از پوشش زنان ارائه میشود. گزینههای روی میز این طرح راهکارهایی درازمدت و کوتاه مدت به منظور مبارزه با چادر است. تأکید بر استفاده از ظرفیت رسانههای گروهی و نفوذ کلام روحانیون شناختهشده در جهت تفکیک مفهوم حجاب از چادر از جمله راهکارهای بلندمدت است. یکی از بندهای این سند به چگونگی استفاده از ظرفیت تلویزیون اختصاص مییابد: «بهرهگیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاک محلی و نشاندادن جنبههای دست و پاگیر چادر» برای اهداف کوتاهمدت نیز گامهایی اجرایی طراحی میشود که شامل یازده بند تحریمی-تنبیهی و دو بند تشویقی برای حذف چادر از پوشش زنان است. اشرف پهلوی که ریاست سازمان زنان ایران به عنوان یک سازمان فمنیستی را در زمان پهلوی دوم بر عهده دارد در مصاحبهای با مجله زن روز در سال 55 میگوید: «یکی از مظاهر تهماندههای ارتجاع فکری ادامه چادر به سرکردن است…به سازمان زنان دستور دادهام که بررسی کنند و ببینند این حرکتِ بخصوص از کجا سرچشمه گرفته است؛ زیرا من چیزی به نام «چادر» را در جامعهی ایران قبول ندارم و لغت «چادر» را اصلا رد میکنم.»
رهبر انقلاب بارها در بیانات خود به اهمیت جایگاه چادر به عنوان نماد هویت ملی اشاره میکنند: « توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینههای مربوط به پوشش زن از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم اما چادر نباشد؛ این فکر غلطی است. نه این که من بخواهم بگویم چادر نوع منحصر است؛ نه من میگویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانهی ملی ماست.» حتی نسبت به نقشهی گام به گام دشمن در جهت حذف چادر هشدار میدهند: «شما خیال کردهاید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضا آن مقنعهی کذایی و آن لباسهای «و لیضربن بخمرهن على جيوبهن» و همانهایی را که در قرآن هست درست کردیم دست از سر ما بر میدارند؟ نه آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها میخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عینا اینجا عمل بشود.»
البته دشمنی با نمادهای هویتی مسلمانان تنها به چادر منحصر نمیشود. چفیه نیز که نماد مقاومت و هویت فلسطینیان است از این گزند مصون نمانده و مورد دستبرد طراحان لباس اسرائیلی قرار گرفته تا از معنای مبارزاتی تهی شود. یک طراح اسرائیلی در سال 2015 در قالب برگزاری فشنشویی در تلاویو از لباسهایی با طرح چفیه رونمایی میکند که نه نوع طراحی لباسها نسبتی با هویت زن مسلمان فلسطینی دارد و نه استفادهکنندگان آنها نسبتی با اسلام و مقاومت. شرکت لوئی ویتون نیز طرح چفیه را برای صنعت مد مورد استفاده قرار میدهد. گاردین در سال 2019 طی مقالهای مینویسد: «چفیه نماد مبارزاتی فلسطین قربانی مد میشود.»
یادداشت اختصاصی برای پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐 |@asrezanan_ir|
آخرین نظرات