یادتان میآید زمانی هاشمی گفت گفتمان بجای موشک؟ آن موقع تصور خیلیها از گفتمان، گفتگو و مذاکره بود. در حالیکه هاشمی افق بلندتری را در نظر گرفته و خیز برداشته بود برای استحالهی انقلاب و نابودی دستاورد عظیم امام راحل یعنی « گفتمان انقلاب اسلامی» برای درک بهتر این حرف نیاز است تا بیشتر با معنای گفتمان آشنا شویم. فهم یک عقیده، پذیرش آن، تکرار و تبدیل کردن آن به یک مطالبه عمومی را گفتمان میگویند. این گفتمان چارچوبی دارد و در این چارچوب هدف و ارزشهایی قابل تعریفند. هدف در وهله اول باید درونی باشد به گونهای که انسان عمیقا آن را باور داشته باشد. این هدف ارزشها را به دو دسته خوب و بد تقسیم میکند و با دل دادن به آن حب و بغض مشخص میشود. زندگی برای رسیدن به آن تنظیم و کارهایی که موجب رسیدن به آن هدف میشوند، ارزش نامیده و عواملی که مانع ایجاد میکنند، ضد ارزش میشوند. حال اگر یک هدف به صورت مطالبه عمومی درآمد، مجموعه این هدف و ارزش و ضد ارزشها میشود گفتمان. اینجاست که مردم به نفع کسی شعار می دهند و از او حمایت میکنند که به آنها در رسیدن به آن هدف کمک کند و راه رسیدن به آن را سرعت بخشد.
امام خمینی گفتمانی را احیاء کرد که هزار و چهارصد سال از شروع آن میگذشت. گفتمانی که دنیای دو قطبی کمونیسم و لیبرالیسم را سه قطبی و اندک زمانی بعد یک قطب آن را حذف کرد. امام راحل فقه مبتنی بر طهارت و نجاست را به فقه حکومتی ارتقاء داد و اسلام سیاسی را زنده کرد. اسلامی را که به کنج حجرهها خزیده و محدود در غسل و وضو بود به عرصه اجتماع کشاند. ولایت طاغوت را به ولایت فقیه بدل کرد و دکان ملاهای متحجر و بیشعور درباری را تخته کرد. امام توحید را در جامعه زنده کرد. توحید یعنی انسان، فعل و اراده خودش را در طول فعل و اراده خداوند ببیند و فهم خود را در مقابل فهم خداوند قرار ندهد. توحید یعنی انسان به حکمت و علم لایتناهی خداوند باور داشته باشد و خود را مستقل از خداوند نداند. همانا مشکل بشر از جایی آغاز میشود که فهم خود را بالاتر از فهم خداوند و نادانی خود را در تقابل با علم بیکران او قرار میدهد. اینجاست که تضاد گفتمانی رخ میدهد و بنده آنچه را خداوند خیر میبیند، شر تصور میکند و آنچه را آن یکتای بی همتا شر میبیند، خیر فرض میکند و مصداق این کلام احدیت می شود که «وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» به عبارت دقیق تر تضاد گفتمانی یعنی ارزش شدن ضد ارزش و بالعکس.
بشری که با خداوند تضاد گفتمانی دارد به قصاص، حجاب و….خرده میگیرد و در برابر امر خداوند قد علم میکند. در حالیکه خداوند در دل قصاص حیات و در دل حجاب مصونیت، آرامش و حفاظت از مرزهای جنسیتی را قرار داده است. لیبرالیسم که همان گفتمان امثال هاشمی و روحانی است دقیقا مقابل این گفتمان است. برای فهم دقیق تر تضاد گفتمانی به این روایت دقت کنید:«از امام حسن مجتبی علیه السلام سؤال کردند: شما که در زمان پدر بزرگوارتان در جریان جنگ صفین میجنگیدید, چرا الان با معاویه صلح کردید؟ قبلا صلح نمیکردید اما الان صلح کردید. فرمود ما عوض نشدیم بلکه شما عوض شدید” کُنتُم فی مُنتَدَبکم الی صفین و دینکُم أمامَ دنیاکُم و قد اصبَحتُمُ الیوم و دنیاکُم أمامَ دینِکُم” در زمان جنگ صفین که ما میجنگیدیم شما به رهبری دین حرکت میکردید و پیشاپیش کارهایتان دین بود و خواستههایتان در کنار دین تأمین میشد, اما الان دین را کنار گذاشتید» نَبَذوهُ وَراءَ ظُهورِهم” و پیشاپیش برنامه هایتان خواسته های دنیایی شماست و به دین پشت کردید.»
امام خوب میدانست زمانی که در جامعهای توحید فراموش شود، امام معصوم هم از رأس کنار گذاشته و امامی به پذیرفتن ولایت عهدی مأمون وادار میشود. امام خمینی به تأسی از امام رضا علیه السلام که جامعه مامون زده طوس را مخاطب سلسله الذهب و کلمه لااله الا الله را شرط ایمنی از عذاب و ولایت را شرط حفظ توحید قرار داد؛ عَلَم توحید را بلند کرد و شرط حفظش را ولایت فقیه قرار داد. نگاه توحیدی امام «ما نمیتوانیم» را تبدیل به «ما میتوانیم» کرد و ایرانی را که سگ پاسبان منافع آمریکا در منطقه بود به ایران قدرت اول منطقه بدل کرد. امام گفتمان « ما آمدیم تا در این دنیا قیمت پیدا کنیم» را بجای گفتمان «ما آمدیم در این دنیا به هر قیمتی زندگی کنیم » جایگزین کرد. مهمترین کاری که امام روحالله انجام داد، تغییر دادن گفتمان حاکم بر کشور بود. رهبر انقلاب این گفتمان را تداوم بخشید و شهید رئیسی به این گفتمان جان دوباره داد.
«ما آمدیم تا در این دنیا قیمت پیدا کنیم»، گفتمان امام بود
آخرین نظرات