وقتی شهر مدرن تناسبی با روح و جانت ندارد، باید خودت را و دلت را برداری واز شهر مصنوعی گمشده در هیاهوی مدرنیته فرار کنی و پناه ببری به جایی که به راحتی ریههایت را از هوای بدون سرب پر و خالی کنی.جایی که بوی نم کاهگل زیر پرههای بینیات بپیچد و تو مست شوی از عطر گلی که وجودت را از آن سرشتهاند . جایی که موسیقی شبهایش جیرجیر جیرجیرکهایی است که لای شببوها و شاخ و برگ در هم تنیده درختان جاخوش کردهاند و حس غریب ترسآلودی را به جانت میریزند. جایی که بوی پشکل و پهن برخاسته از آغلهای خشتیاش تمام عطرهای موسیوهای فرانسوی را بی اعتبار میکند. جایی که درختان پربارش حصار دیوار را تاب نیاورده و کریمانه دست انفاق تا میانه کوچه گشودهاند و تداعیگر«قطوفها دانیه» بودن بهشتند . جایی که درکوچه باغهای ساده و بی تکلفش، نگاهت قد میکشد و زمین از یادت میرود. ستارههای آسمان به تو چشمک میزنند و تو زمزمه میکنی «ربنا ما خلقت هذا باطلا». جایی که مرد آبیار در دل شب ، صدای پای آب را به گوش کرتهای تشنه میرساند و « جعلنا من الماء کل شیء حی» را مشق میکند.
و تو به خیانت مدرنیته در حق انسان لعنت میفرستی که فطرت خاکی او را، لگدمال آهن و سنگ کرد و بوی نم و نای کاهگل آبپاشی شده را از خاطرش برد و از او موجودی ساخت خلوتگریز جلوت پسند، بیذکر و فکر.
موضوع: "قرآن"
.
فردای عید غدیر که می شود کانّه غدیری در کار نبوده و تمام تب و تاب تبلیغ به یکباره فروکش میکند. هرچند که در پروسه قبل از غدیر هم آنگونه که باید به پیام اصلی این عید بزرگ درست و حسابی پرداخته نمی شود.تقلیل دادن عید غدیر صرفا به عید سادات و ذکر مناقب و فضائل حضرت علی علیه السلام در ادا کردن حق این عید کفایت نمی کند. حتی تنها پرداختن به مسئله تاریخی آن نیز کافی نیست .چرا که آنچیزی که در غدیر جاری است فضائل امیرالمؤمنین نیست بلکه مسئله حاکمیت , ولایت و سرپرستی است. بستن پرونده غدیر در فردای آن ظلمی است غیر قابل انکار در حق این عیدالله اکبر.
مگر نه این است که امروز تازه آغاز و نهایتِ راه، یوم القیامه است. همان روز که به گواه قرآن « يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِم» روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانند و دسته بندى انسانها در آن روز، بر اساس رهبرانشان خواهد بود.
اینکه غدیر عید الله اکبر است زیرا امانتی عظیم تبیین و ابلاغ میشود. امانتی که آسمان و زمین از پذیرش آن سرباز زدند و انسان آن را پذیرفت «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلىَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَينَْ أَن يحَمِلْنهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنهْا وَ حَمَلَهَا الْانسَنُ إِنَّهُ كاَنَ ظَلُومًا جَهُولا» و در روایات متعدد از اهل بیت علیه السلام نقل شده که این امانت الهی قبول ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام و فرزندان اوست که شعاعی نیرومند از ولایت الهیه است و رسیدن به مقام عبودیت و طی طریق تکامل جز با قبول ولایت اولیاءالله امکان پذیر نیست. هنگامی که از امام صادق(ع) از تفسير اين آيه سؤال شد فرمود:«الامانة الولاية، و الانسان هو ابو الشرور المنافق.امانت همان ولايت است و انسانى كه توصيف به ظلوم و جهول شده كسى است كه صاحب گناهان بسيار و منافق است»
.
در واقع پذیرش این امانت الهی یک پذیرش قراردادی و تشریفاتی نبوده بلکه پذیرشی تکوینی و بر حسب عالم استعداد بوده و انسانی ظلوم و جهول است که پس از پذیرش این امانت , به خاطر غفلت و انس با عالم ماده و سرگرمی با لذتها و گناهان و دنیاپرستی آن را به دست فراموشی سپرده و در آن خیانت می کند. همان کاری که از آغاز در نسل آدم به وسیله قابیل و خط قابیلیان شروع شد و هم اکنون نیز ادامه دارد.
اگر مراقبت نکنیم غدیر هم سکولار خواهد شد.باید بدانیم خطمان سقیفه است یا غدیر.
زمانی مسلمانان برای اسلام آوردنشان بر پیامبر منت گذاردند, خداوند در جواب این بی بصیرتی و ادعای خام فرمود :"يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم ۖ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ” “بر تو منت مى نهند كه اسلام آوردند بگو اسلام خود را بر من منت ننهيد بلكه اين خدا است كه بر شما منت دارد كه به ايمان هدايتتان كرد اگر به راستى ايمان داشته باشيد.”
علامه طباطبایی ذیل تفسیر این آیه می فرماید:"همين اسلام را هم نبايد بر پيامبر منت بگذارند، براى اينكه آن جناب شخصى است كه از طرف خداى تعالى مأمور شده اسلام را به شما برساند (نه از اسلام آوردن آنهايى كه اسلام آوردند چيزى عايد شخص او مى شود و نه از اسلام نياوردن آنها كه نياوردند چيزى از دست مى دهد)، پس احدى از مسلمانان بر او منتى ندارد. و اگر منتى باشد براى خداى سبحان است كه ايشان را هدايت فرموده ، چون دين ، دين او است ، و خود او هم از دينش بهره مند نمى شود تا هر كس دين او را پذيرفت بر او منت بگذارد، بلكه بهره مند از دين او در دنيا و آخرت مؤمنين هستند، زيرا خداى تعالى غنى على الاطلاق است ، پس منت را خدا بر آنان دارد كه هدايتشان كرده ، نه آنان بر خدا.”
چه حکایت آشنایی است حکایت مسلمانان آنزمان و منت اسلام آوردن نیم بندشان بر پیامبری که به گواه قرآن اگر خاری به پای امتش برود برایش سخت است"عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ” و بال بال می زند برای ملتش.
و چقدر این حکایت شبیه به امروز ماست و طلبکاریمان از انقلاب و رهبری که منت خدای عزوجل است بر این امت.
خداوند در قرآن می فرماید:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ای کسانی که ایمان آورده اید ,یهود و نصاری ,یهودیان و مسیحیان را اولیای خود نگیرید. اولیاء جمع ولی است که از ولایت گرفته شده ; ولایت هم یعنی پیوستگی و ولی یعنی پیونده زده شده به عبارتی آیه بر این معنی دلالت می کند که با یهود و نصاری پیوند و گره نخورید.
به این قسمت آیه خوب توجه کنید :"بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ ” اینها بعضی اولیاء و هم جبهه و پیونده خورده با بعضی دیگرند ,یعنی اگرچه در ظاهر بلوک هایشان از هم جداست ,اما در ضدیت بر علیه شما اهل ایمان همه در یک جبهه هستند. یعنی نگاه نکنید ترامپ زده زیر میز توافق و اروپا ترامپ را سرزنش می کند ,در اصل اینها با هم پیوند و ولایت دارند ,ذات هر دو یکی است .
“وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ ” تولّی از باب تفعل در عربی گرفته شده به معنی پذیرفتن ولایت ,هرکس قدم در وادی ولایت آنها بگذارد و خودش را با آنها پیوند بزند, با آنها ارتباط برقرار کند; فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ بدون شک او هم از آنها است إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ,و خداوند مردمان ستمگر را هدایت نخواهد کرد.
خوب این تا اینجا سرانجام پذیرفتن ولایت و پیوند خوردن با آمریکا و اروپا ,که ختم می شود به ظالم بودن و عدم هدایت توسط خداوند حالا در ادامه آیه مشخصات کسانی می آید که علاقه به این رابطه دارند فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ آن کسانی که در دلشان مرض و بیماری است ,به عبارتی بیمار دلان را میبینی که با شتاب بسمت جبهه دشمنان می روند, جالب اینجاست که تنها به رفتن قناعت نمی کنند, بلکه می شتابند با سرعت و حتی به این هم قناعت نمی کنند که فقط نزد آنها بروند بلکه تا اعماق جبهه آنها می روند.
اگر از این افراد بیمار دل سؤال شود که چرا با دشمن دین خدا می سازی, می گویند:"يَقُولُونَ نَخْشَىٰ أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ ۚ ” می ترسیم ,اگر با آنها دوستی نکنیم آسیبی به ما برسانند (یا آسیبی به ما برسد و به کمک آنها نیاز داشته باشیم)
فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ خدا در جواب این منافقان می فرماید:امید است که خداوند پیروزی را نصیب جبهه مؤمن کند یا حادثه ای از نزد خود نصیب آنها کند, وقتی این اتفاق افتاد این بدبختها پشیمان می شوند (و می گویند عجب غلطی کردیم با اینها ساختیم که اینجور بی آبرو شدیم)
آخرین نظرات