اخیرا ترامپ در یکی از میتینگهای انتخاباتیش در رابطه با زنان افغانستان نطقهایی داشته یا بهتر است بگویم اعترافاتی کرده و روکش مخملی از پنجهی آهنی آمریکا کنار زده که چگونه زیر دستکش مخملی دفاع از حقوق زنان در تلاش برای بیحجاب کردن زنان افغانستان بوده است. او میگوید:« من مصاحبهای با زنان افغانستان دیدم که خودشان میگفتند ما میخواهیم حجاب داشته باشیم؛ زنان افغان هزاران سال است که محجبه بودهاند. لعنتیها چرا رفتیم اونجا و بهشون گفتیم حجابشون رو بردارند؟»
وقتی کلیپ صحبتهای ترامپ را دیدم تصاویر پروپاگاندای رسانهای آمریکا برای همراه کردن مردم جهان به جهت حمله به افغانستان و مشروعیت دادن به حضور ناتو در خاک این کشور جلوی چشمانم رژه رفتند. مثلا تصویر دختری افغان با صورتی دفرمه شده بر روی جلد مجلهی تایم و مقالهای با این تیتر که «اگر افغانستان را ترک کنیم چه اتفاقی میافتد؟» یا بیلبوردهایی که در سال 2012 سازمان عفو بینالملل ایالات متحده پیش چشمان مردمان غرب نصب کرد، در حالیکه زنان برقعپوش افغانستان را در مرکز تصویر قرار داده بود تیتر زد:« حقوق بشر برای زنان و دختران در افغانستان!» و در گوشهی دیگر تصویر با شعار «ناتو: پیشرفت را ادامه دهید» اذهان را برای تداوم حضور در افغانستان آماده میکرد. تصویری که تحلیل آن خیلی هوش زیادی نیاز نداشت. حتی هافینگتون پست در آن زمان حضور ناتو در افغانستان را «نخستین جنگ فمنیستی» دانست.
پس از 11 سپتامبر آمریکا در حالی به بهانهی دفاع از حقوق زنان در برابر طالبان قدم بر خاک این کشور گذاشت که سالها قبلتر، از زمان ریاست جمهوری ریگان، سیاست خارجیش را حمایت از «مبارزان آزادی» اسلامی یا همان رشد و تکثیر طالبان قرار داده بود. در واقع سیاستهای مداخله جویانهی سازمان سیا بود که مدارس سکولار در افغانستان را به سمت آموزشهای ستیزهجویانهی مثلا اسلامی با تحریف معنای جهاد سوق داد. بعدتر مدارس دینی تحت حمایت سیا از 2500 مدرسه در سال 1980 به 39000 رسید. دانشآموزان افغان طرح درسهایی را میگذراندند که پر از آموزههای خشونتآمیز تکفیری بود.
رشد قارچگونهی اسلام طالبانی بعدها بهانهای شد برای تجاوز به خاک افغانستان و توجیه حضور نظامیان ناتو برای محافظت از زنان در برابر محدودیتهای طالبان!!! خانم گارگی باتاچاریا، استاد جامعه شناسی دانشگاه شرق لندن در کتابی با عنوان «مردان قهوهای خطرناک» به سوء استفادهی کشورهای غربی از فمنیسم در سیاست خارجیشان میپردازد و در بخشی از کتاب مینویسد: «این ادعاهای فمینیستی که در برخی واکنشهای سران ایالات متحده دیده میشد برای عموم مردم آمریکا عجیب بود؛ چراکه دولت بوش آشکارا و به شدت مخالف هرگونه گسترش حقوق زنان در داخل یا خارج آمریکا بود. مخاطبانی که از این مسائل آگاه بودند ادعاهای فمینیستی دولت در جنگ علیه تروریسم را چیزی بیش از یک پوشش برای یک تلاش امپریالیستی اقتصادی، برای حفاظت از دسترسی خود به منابع ژئوپلیتیکی، نمیدانستند.»
باتاچاریا در بخشی دیگر از کتاب نسبت به این واقعیت که هنوز زندگی زنان در افغانستان مملو از خطر و سرکوب است، اعتراف میکند. به عبارتی حضور آمریکا نه تنها وضعیت زنان را بهبود نبخشید بلکه با گسترش ترورها، ناامنی و عدم توسعهی این کشور وضعیت تمامی ساکنان افغانستان و به ویژه زنان را بدتر کرد. سیاستهایی که به قول امیرخانی در «جانستان کابلستان»: سوخت به آتش برادرکشی میریزد. خانه جنگی-جنگ داخلی- به راه میاندازد و هرازگاهی با انفجار پلی یا ایرپورتی، چشمان دخترکان بلاکش هندوکش را بیفروغ و سیاهسری را در انتظار بازگشت شوهرش جان به لب میکند.
آخرین نظرات