با درگذشت خانم «زهرا شجاعی» معاون امور زنان در دولت اصلاحات پیامهای متعددی از چهرههای مختلف سیاسی از سید محمد خاتمی تا معصومه ابتکار منتشر شد. پیامهایی که غالبا دربردارندهی مدح و ستایش از عملکرد و مواضع سیاسی ایشان بود. از سوی دیگر برخی ملاک خود را بر «لا نعلم منها الا خیرا» قرار داده و معتقدند چون دست ایشان دیگر از دنیا کوتاه شده بهتر است با فاتحه و صلواتی ایشان را بدرقه کنیم. اما آنچه به صواب نزدیکتر است نه آن پیامهای سراسر مدح و ستایش است و نه منطق مبتنی بر «لا نعلم منها الا خیرا» چرا که این منطق تنها برای زمانی است که فرد سالهایی از عمرش را به عنوان مسوول جمهوری اسلامی منصوب نبوده باشد. مسوولیتی که به قول شهید ابوترابی میتواند دروازهی بهشت یا جهنم افراد باشد. بر همین اساس در این یادداشت به بررسی برخی مواضع و عملکردهای ایشان خواهیم پرداخت.
خانم زهرا شجاعی در دولت سازندگی مشاور وزیر کشور، عبدالله نوری و سپس در دولت اصلاحات به مدت هشت سال معاون رییس جمهور در امور زنان شد. یکی از اقدامات ایشان در طول مدت مسوولیتشان، تلاش برای پیوستن ایران به «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» بود. این تلاش در حالی صورت میگرفت که مراجع تقلید و علمای زیادی مخالف پیوستن ایران به این کنوانسیون بودند. به عنوان مثال آیتالله مکارم شیرازی به عنوان یکی از مخالفین این اقدام یکی از دلایل مخالفت با الحاق ایران را اینگونه بیان کردند: «از تمام این فشارها میتوان خطی را به روشنی دید و آن اینکه میخواهند ما را به سوی حکومتهای غیرمذهبی ضعیف کند همین معاهده است؛ زیرا در موارد مختلفی با مسائل مذهبی تضاد پیدا میکند و اجرای این معاهده موجب کنار رفتن مذهب از صحنه سیاست و اجتماع و منحصر شده آن در زندگی شخصی افراد است.»
خانم دکتر فریبا علاسوند نیز در کتاب «نقد كنوانسيون رفع كليه اشكال تبعيض عليه زنان» به تحلیل و نقد مبنایی این کمیسیون پرداخته و تعارضات آشکار مفاد این معاهده را با قوانین اسلام و قواعد فقهی بیان کرده و مینویسد: «منع كردن مذهب از هرگونه دخالت در حقوق زنان و ايجاد تمايزات بين زنان و مردان كه در كنوانسيون رفع تبعيض بارها ديده مىشود، از آثار واضح نگاه سكولاريستى كنوانسيون است.» ایشان در جای دیگری از کتاب علت واکنش شدید کشورهای اسلامی به این کنوانسیون را اینگونه بیان میکند: «علاوه بر پيامدهاى وسيع و منفى كنوانسيون در عرصهى حيات فردى، خانوادگى و اجتماعى (سياسى، فرهنگى و اقتصادى) عامل ديگرى كه كشورهاى مسلمان را از الحاق باز مىدارد، تعارض كنوانسيون با فقه اسلامى و احكام دينى اسلام است.» با وجود چنین مخالفتهایی اما مرحومه زهرا شجاعی بر موضع خود پافشاری و معتقد بود: «روح كلي حاكم بركنوانسيون محو تبعيض عليه زنان در چارچوب قوانين داخلي جامعه و اسلام است.»
موضع تأملبرانگیز دیگر خانم شجاعی موضع ایشان در رابطه با جنبش «زن زندگی آزادی» و موضوع حجاب بود. خانم زهرا شجاعی این جنبش را «پاسخی به مجموعهای از حقوق و خواستههای محقق نشده جامعه ایران» عنوان میکند و سپس با حق دانستن جنبش کشف حجاب میگوید: «خواست به حق و درست این زنان درباره پوشش حق انتخاب و بحث اجبار در پوشش است که من هم از این حرف و خواسته آنها دفاع میکنم و بنابراین من هم با آنها همراه هستم.» این در حالی است که اجرای قانون حجاب با دستور مستقیم امام خمینی (ره) در کشور اجرا گردید و رهبر انقلاب در فتوایی بیسابقه کشف حجاب را علاوه بر حرام شرعی، حرام سیاسی دانستند. بنابراین خانم زهرا شجاعی اگر به زعم برخی خدماتی در حین مسوولیت خود داشته اما بر خلاف برخی بیانیههای اسطورهساز، نه تنها بری از خطاهای راهبردی نبوده بلکه دچار خطیئه نیز شده است.
علی ای حال برای ایشان از درگاه خداوند طلب مغرفت و بخشش میکنیم. سفر به سلامت.
منتشر شده در پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
آخرین نظرات