این تصویر به ما می گوید با نسلی از دختران نوجوان و جوان روبرو هستیم که دچار بحران هویت زن انقلابی شده اند. دخترانی که مفهومی مردسالارانه از جهاد را فهمیده اند. دخترانی که حتی هویت زنانه خودشان را باور نکرده و از ظرفیت زنانهی خود بی خبر و حتی گاهی منزجرند. سربند همین بحران هویت و فقدان معرفت، ساحت قدرت را فقط در میدان سخت دیده و در تلاشند تا خود را با تعریفی مردانه از قدرت تطبیق دهند.
ریشهی این بحران هویت و عدم درک ساحت قدرت نرم زنانه را باید در عدم تبیین و فهم تفاوت های زن و مرد جستجو کرد. وقتی تفکرات فمنیستی با اصالت دادن به ویژگی های مردانه، به دنبال توانمندسازی زنان است، زمینهی ورود زن را به عرصه ای فراهم می آورد که نه تنها کوچکترین تناسبی با فعالیت در آن عرصه ندارد بلکه تصویر کاریکاتوری و ناموزون از زن در جامعه ارائه می دهد. وقتی برخی مدعی اند که زن و مرد هیچ تفاوتی ندارند و تمایزات موجود برساخت محیط و انتظارات اطرافیان است و هیچگونه تفاوت روانشناختی فی مابین آنها وجود ندارد، اولین قربانی این تفکر دختر جوانی میشود که به جای بهره برداری از ظرفیت های زنانه اش، به دنبال محکم کردن بند پوتین مردانه ای است که جماعت زن نشناس برایش دوخته اند.
به عنوان مثال یکی از تفاوت هایی که خالق حکیم در کیفیت خلقت زن و مرد قائل شده است، متفاوت بودن حجم هسته آمیگدال و ترشح هورمون تستسترون در مردان نسبت به زنان است که حجم آن در مردان بیشتر میباشد و همین امر سبب میشود تا میزان پرخاشگری در آنها بیشتر دیده شود، به گونه ای که آنها را مستعد نظامی گری میکند. از طرف مقابل، ترشح زیادتر هورمون اوکسی توسین و استروژن که هورمون عشق و محبت نامیده میشود در زنان سبب بروز رفتارهای مادرانه، مراقبتی میگردد.
به عبارت دقیق تر هیچ یک از زن و مرد به تنهایی کامل نیست و از همان جهتی که یک زن دارای کمال است یک مرد دارای نقص است. به همین دلیل هریک از این دو جنس رفع نقص خود را در وجود دیگری میبیند و این امر سبب تمایل آن دو به یکدیگر میشود. هر تلاشی برای برهم زدن این تفاوت سبب کاهش جذابیت آنها نسبت به یکدیگر شده و اولین آسیب برهم زدن این نظم متوجه کانون خانواده خواهد شد و یک جامعه را با بحرانی جدی روبرو خواهد کرد.
رهبر انقلاب درباره این تفاوت میفرمایند: «بعضي از انگشتها خيلي درشت و گنده هستند و براي کندن يک سنگ از زمين خيلي مناسبند اما اگر بخواهند يک جواهر خيلي ريز را لمس کنند معلوم نيست بتوانند بردارند. اما بعضي از انگشتها ظريف و باريکند. آن سنگ را نميتوانند بردارند اما آن خردهجواهر و خردهطلا را ميتوانند از روي زمين جمع کنند. زن و مرد اين طورند. هرکدام يک مسئوليتي دارند. نميشود هم گفت مسئوليت کداميک سنگينتر است. مسئوليت هر دو سنگين است.»
موضوع: "زن"
در دهه شصت ، ورود تفکر سرمایه داری به کشور و شروع تغییر تدریجی سبک زندگی مسیر غلطی را پیش روی دختران جامعه ریل گذاری کرد و اولویت آنها را از ضرورت ازدواج به موقع به فضیلت تحصیل تغییر داد. مسیری که با گذشت بیش از سی سال از آن دوران، سبب تشدید بحران ازدواج دختران دهه شصت شد و جامعه خواب زده را با اعترافات ساختار شکنانه دختری مجرد با بهت و سردرگمی مواجه کرد. بحرانی که مسبب آن تفکر لیبرالی است که با نفوذ در باورهای جامعه، عده زیادی را قربانی ریل گذاری غلط کرده است.
جامعه که گویا قرار نیست از تجربه های گذشته درس بگیرد، یکبار دیگر در آستانه گام برداشتن در مسیری است که اینبار با نفوذ تفکرات فمنیستی در میان برنامه سازان رسانه ملی، در حال ریل گذاری است؛ که در قالب برنامههایی چون عصر جدید دست به هنجارشکنی زده و باتشویق زنان جامعه به قدم گذاردن در مسیری با ارزشهای مردسالارانه و ترویج ارزشهایی که اولویت زنانگی محسوب نمیشود، قدم در مسیری گذاردهاند که غرب دویست سال پیش آن را تجربه کرد و اکنون با کانونهای آشفتهی خانواده و کودکان تک والدینی و آمار سرسامآور طلاق و جدایی و افزایش افسردگی مواجهه گردیده است.
معیاری که امروز رسانه به عنوان زن قوی به خورد جامعه میدهد، معیاری نیست که مولفههای آن در دین ما تعریف شده است. تعریف زن قوی بودن، زور بازو داشتن و هنجارشکن بودن نیست.
حدود دویست سال پیش جامعهی آمریکایی چیزی نبود که امروزه با آن مواجه هستیم. مردم دارای علقههای مذهبی بودند و خانواده از اصالت برخوردار بود. زنان دل در گرو همسر و فرزندان داشتند و خانهداری برایشان لذتبخش بود. خانوادهها پرجمعیت و وابستگیهای عاطفی بین اعضای خانواده وجود داشت. از سال 1900 میلادی و با آمدن سینما مسیر جدیدی پیش روی مردم غرب گشوده شد و آنها را با عالمی جدید از رویاها روبرو کرد. برنایز خواهرزاده زیگموندفروید با پی بردن به اهمیت ناخودآگاه مردم و نقش رسانهها تلاش کرد تا با بهرهبری از این دو عامل در کنار هم، هنجارهای جامعه را تغییر دهد و مسیر جدیدی را پیش روی جامعهی سنتی آمریکا ریلگذاری کند؛ جامعهای که هنوز در مقابل ناهنجاریها مقاومت نشان میدادند. تغییر باورهای یک جامعهی خانوادهمحور اگرچه در ابتدا غیرممکن مینمود، اما با کمک رسانه و جریانات فمنیستی به راحتی امکانپذیر گردید. مردم آمریکا شاید در ابتدا به سرانجامی که چنین ساختار شکنیهایی قرار بود برایشان به ارمغان بیاورد حتی فکر هم نمیکردند. راهی که بزرگترین قربانی آن خانواده بود.
لازم به ذکر است این نوشته به دنبال نفی اهمیت ورزش برای زنان نیست، که حتی ورزش را امری واجب و ضروری برای زنان می داند و لزوم بسترسازی درست برای گام برداشتن زنان در این مسیر را از وظایف مسوولان قلمداد میکند. نقد این نوشتار متوجه نفوذ جریانی پنهان در رسانه و نهادهای مسوول است که هدفش سوق دادن دختران جامعه در مسیری غیرفطری و مخالف طبیعت ظریف و ظرافت زنانه است و برای نیل به این هدف در تلاش است جامعه را با خود همراه کند. پایان این آغاز بهت و بحرانی دیگر برای جامعه به همراه خواهد داشت.
از افراط و تفریط در بحث حجاب زیاد گفتهایم و شنیدهایم. از نادرستخواندن رفتار پونزبازهای دیروز در کف خیابان تا ناپسنددانستن گفتار خودفروختههای امروز در سقف مجازستان. قطع به یقین، اغلب این مباحث هیجانی، نهتنها به دنبال تبیین فلسفهی اصلی حجاب نیستند، بلکه از قضا حجابی ضخیم بر حکمت این نعمت عظیم الهی کشیدهاند و ذهنیت بانوان پاکسرشتمان را نسبت به ودیعهی آسمانی عفاف تخریب کردهاند. اکنون در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی با رویکردی متفاوت نسبت به حجاب مواجهیم. به نظر میرسد حرکتی موریانهوار، برخاسته از منطقی معیوب شکلگرفته تا ذهنیت غلط از اثرگذاری زن در جامعه را تکمیل کند. عدهای جاهلانه و گروهی عامدانه با تأویل آیات و تحریف روایات، سهم عفاف و حجاب زن را در امنیت اجتماعی تقلیل داده، تا جایی که میگویند: «علت تعرض مردان را نباید به پوشش زنان مربوط دانست» و سپس با این مغالطهی عامهپسند، بیشتر بر غضبصر مرد صحه میگذارند و خواسته یا ناخواسته به گسترش بیشتر بدحجابی دامن میزنند. به عبارت دقیقتر این گفتمان مغلطهآمیز، سهم زن را در ایجاد حیات طیبهی اجتماع، کمتر یا در بهترین حالت، برابر مرد عنوان میکند. لیکن با رجوع به اوامر حضرت حق درمییابیم که در مبحث عفاف و حجاب، سهم زن از قضا بیشتر از مرد است. به عنوان مثال خداوند در سورهی نور میفرماید: «به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرم) فروگیرند و عفاف خود را حفظ كنند. این برای آنان پاكیزهتر است. خداوند از آنچه انجام میدهید، آگاه است! و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را آشكار ننمایند و روسریهای خود را بر سینه افكنند؛ زینت خود را عیان نسازند، مگر برای شوهرانشان… هنگام راهرفتن، جوری پاهای خود را به زمین نکشند که زینت پنهانیشان معلوم شود». در این دو آیه، خداوند بهوضوح شیوهی تعامل و روابط اجتماعی زن و مرد را در یک جامعهی مؤمنانه بیان میکند و هر دو را در حفظ طهارت اخلاقی محیط عمومی #مسئول میداند. اما نکتهی قابلتوجه در این آیات نورانی آن است که صرفنظر از دو وظیفهی مشابه #زن و #مرد یعنی «غضبصر» و «حفظ عورت» زنان عهدهدار وظایف بیشتری میباشند از جمله: پنهاننمودن زینتها، رعایت حجاب و حتی دقت در شیوهی راه رفتن. علاوه بر این موارد، خداوند در سورهی #احزاب با عبارت «تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا» از #مؤمنات میخواهد تا در هنگام صحبت با #نامحرم به گونهای هوسانگیز سخن نگویند تا بیماردلان در آنها #طمع کنند.
با مراجعه به سخنان رهبر انقلاب نیز متوجه میشویم که در نگاه قرآنی ایشان، نقش زن، از سویی میتواند سازندهتر باشد و از سویی مخربتر: «همت کنید بر روی خواستههای نفسانی پا بگذارید. فقط برای خدا بخواهید. اگر شما اینجور شدید، همهی ما خوب میشویم. کلید حل مشکل، زن است. اگر شما #خوب شدید، هم مردها خوب خواهند شد، هم بچهها. وقتی دخترها و پسرها خوب شدند، یعنی نسل آینده یکسره خوب است». این نگاه دقیقا منطبق بر منظومهی فکری بنیانگذار انقلاب اسلامی است؛ آنجا که امام خمینی میگویند: «نقش زنان در عالم از ویژگی خاصی برخوردار است. صلاح و فساد یک جامعه، از صلاح و فساد زنان آن جامعه #سرچشمه میگیرد». همچنان که بیان شد، دیدگاه حکمتبار خلف صالح روحالله هم ریشه در فهم عمیق ایشان از فلسفهی تکوینی و تشریعی خلقت و اشرافشان بر #آیات و #روایات دارد: «حجاب، ارزشی است منطبق با طبیعت انسان». فحوای این کلام رهبر فرزانهی انقلاب را زمانی میتوان عمیقتر درک کرد که با دو مفهوم «طبیعت انسان» و «انسان طبیعی» بیشتر آشنا شویم.
از منظر علامهطباطبایی: «انسان طبیعی یعنی انسانی که فطرت خدادادی داشته و شعور و ارادهی او #پاک باشد و با #اوهام و #خرافات لکهدار نشده باشد که ما او را انسان فطری مینامیم». اما برای فهم بهتر #فطرت نیازمند مطالعهی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» هستیم. امام راحل در فصل اول این کتاب گرانقدر و با توجه به آیهی «فطرتالله التی فطر الناس علیها» فطرت اصلی انسان را «عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه» بیان میکنند که در وجود همهی افراد اعم از #خوشبخت و #بدبخت و #عالم و #جاهل نهادینه شده است. از سویی دیگر، فطرت فرعی را «تنفر از نقص و انزجار از شر و بدبختی» میدانند.این دو فطرت تا زمانی که متوجه احکام طبیعت نشده و تحتالشعاع عالم مادی قرار نگرفتهاند، کیفیت روحانی و نورانی خود را حفظ میکنند؛ لیکن طبیعت دنیای دنیازدهها، طبیعتی ظلمانی است که وقتی فطرت با آن مأنوس میشود، در حجاب قرار میگیرد و نورانیت خود را از دست میدهد. از آنجایی که این حجابهای نفسانی، به صورت خود به خود بر #نفس غلبه دارند، کمتر کسی قادر است که بتواند به تنهایی این پردههای ظلمانی را کنار بزند و با رجوع به فطرت اصلی، به عالم اصلی خود بازگردد و به کمال مطلق برسد. بنابراین خداوند از سر رحمت، انبیاء، اولیاء و کتابهای آسمانی را برای تربیت بشر فرستاد تا فطرت را از این پردهی ضخیم نجات دهند. از این رو احکامی چون نماز، حج و حجاب را #تشریع کرد تا اهل ایمان، فطرت اصلی را متوجه کمال مطلق (خداوند) کنند و نورانیتش را محفوظ دارند و احکامی مانند روزه، زکات و خمس را تبیین کرد تا ایمانآوردندگان، فطرت فرعی را از شجرهی خبیثهی دنیا #متنفر نگه دارند.
از همین رو رهبر انقلاب، حجاب را وسیلهای برای رشد و تعالی معنوی زن دانسته و میفرمایند: «پایبندی بانوان به حجاب، آنان را در رسیدن به مدارج عالی معنوی کمک میکند و از سقوط به پرتگاههایی که در سر راه آنان قرار دارد، مانع می شود». به فرمودهی علامهطباطبایی: «نوعی هدایت دائمی (تکوینی) از سوی خداوند بر کل جهان حاکم است که همواره تمام هستی از جمله نوع انسان را دائما به سوی سعادت و خیر #دلالت میکند». به علت هماهنگی بین عالم تشریع و عالم تکوین، پایبندی به حجاب- بهعنوان یک حکم تشریعی- سبب میشود تا زن از هدایت تکوینی، بیشتر بهرهمند گردد. حجاب فراتر از یک حکم فردی، قانونی اجتماعی است. به قول رهبر انقلاب: «محیط تحصیل و جامعه باید برای دختر و پسر #سالم و #امن باشد. اسلام برای حفظ حدود اخلاقی و کمک به امنیت زن و مرد، حجاب را برای زن تعیین کرده است. برداشتن حجاب در درجهی اول #امنیت را از #زنان و سپس از #مردان سلب میکند».
البته نکاتی که گفته شد، نافی ضرورت توجه به عفاف از سوی مردان نیست؛ کما اینکه ایشان میفرمایند: «عفاف مرد هم مهم است. عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند. منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی میتواند به زن #ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفت زن بیشتر #تکیه و #احتیاط شده است». به عبارت دقیقتر، میتوان حجاب زن را عطوفت و مهربانی او نسبت به جامعه دانست. این عطوفت ریشه در فطرت مادرانهای دارد که دغدغهاش رشد و تعالی افراد اجتماع است. از منظر ولیامر: «خودنمایی و جلوهفروشی یک لحظه است و آثار سوء آن برای کشور، جامعه، اخلاق، حتی برای سیاست، آثار مخرب و ماندگار است. در حالی که ملاحظهی عفاف و حدود شرعی در رفتار و حرکات بانوان، اگر چنانچه سختیای داشته باشد، سختى کوتاهی است؛ اما آثارش، آثار عمیق و ماندگاری است». آیتالله خامنهای، مشوقین زنان به جلوهگری در جامعه را ملزم به پاسخگویی میدانند: «چرا زن را تشویق میکنند که خود را به گونهای آرایش دهد که مردان کوچه و بازار به او نگاه کنند و غرایز شهوانی خودشان را [با این نگاه آلوده] ارضا کنند؟ چرا زن را تا این حد پایین آورده و تذلیل میکنند؟» حتی معتقدند: «اینکه زن آرایش کند تا مرد التذاذ ببرد، یکی از جلوههای مردسالاری است».
رهبر انقلاب علت واقعی مخالفت غرب با حجاب را سیاست راهبردی و بنیانی آنها در رابطه با زن میدانند. سیاستی که از بدن زن به عنوان ابزاری در جهت پیشبرد اهداف نظام سرمایهسالار غرب بهره میبرد و حجاب، این سیاست را که «عرضه و هرزهشدن زن» است با #چالش روبهرو میکند. با اینهمه، از جمله دلایلی که باعث شده امروز با چالشهای مهمی در رابطه با حجاب مواجه باشیم، نفوذ سیاستهای لیبرالی غرب در ساختار سیاسی و فرهنگی کشور از یکسو و عدم تبیین درست و عقلانی این موهبت الهی از سویی دیگر است. مسئلهای که دغدغهی دقیق حضرتآقا نیز هست: «آن چیزی که در اساس لازم و مهمتر از همه است، این است که شما ذهن این دختر جوان، یا این زن جوان را- که عمده هم خانمهای جوان هستند- با اهمیت حجاب آشنا کنید؛ یعنی به او #تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعی و از لحاظ منطقی این است. در ذهن او، استدلال صحیح را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید». فراموش نکنیم؛ اینها سخنان همان پیر روشنضمیری است که روزگار جوانی در دههی شصت که تقریبا همه در جو انقلاب بودند، در خطبهی نمازجمعهی تهران، علیه همین کسانی که امروز خود را داعیهدار اصلاحات و مدعی حق و حقوق زن میخوانند، بانگ برآورد: «دیوارکشی بین #دختر و #پسر در #دانشگاه، نه موضع اسلام انقلابی است، نه خواستهی انقلاب اسلامی»! آری! خامنهای در روزهایی روشنفکر بود که عوض روشنفکری، انقلابیگری مد بود!
صدالبته امروز هم رهبر انقلاب، روشنفکر است؛ اما روشنفکر درست، نه روشنفکر درشت! سیدعلی هنوز هم زن را در وهلهی نخست #انسان میبیند! همچنان که اصحاب پونز، این روزها هم مشغول پونززنی هستند اما اینبار روی ناحیهی مقدسهی حجاب! قدرمسلم کسانی که دیروز دفاع از #انقلاب را با #خشونت اشتباه گرفته بودند و امروز دفاع از زن را با شهوت، لیاقتشان همین کدخدای سولهی ظلمت است، نه خدای سورهی نور! ما اما دختران پای منبر گوهرشادیم؛ سوگند به آن چادرنماز فیروزهای، قسم به آن منارههای بلند، به زور شما وارد جهنم نخواهیم شد!
منتشر شده در روزنامه دیواری حق
عدهای متاثر از ساختارهای اجتماعی کفرآمیزی که مدرنیته به جامعهی اسلامی تحمیل کرده است و القائات فمنیستها به گونهای روی به تفسیر و تاویل آیات قرآن آوردهاند، کانه گویی تکوین و خلقت زن و مرد نیز کن فیکون شده، چنانکه فطرتی که خداوند انسان مدرن را بر آن سرشته است، از یک خاک و گل دیگری است. وظایفی که خداوند برای هریک از زن و مرد در زندگی زناشویی و اجتماعی تشریع کرده است کاملا منطبق بر تکوین و متناسب با روحیات و تواناییهای خلقی و خلقی آن دو است. برخی در تفسیر آیهی «الرجال قوامون علی النساء…» تا جایی پیشرفتهاند که مدعی هستند این آیه متناسب با شرایط اجتماعی آن موقع نازل شده و ناظر به جامعهی جاهلی آن زمان بوده است. دیگر به این نکته توجه ندارند که اگر آن زمان، اسلام با جاهلیت اولی روبرو بود، امروزه با جاهلیت مدرن روبرو است؛ جاهلیتی که به فرمودهی امام صادق علیه السلام ویژگی چنین دارد: «…قائم ما هنگامی قیام میکند که همه مردم برای مقابله با او به تاویل کتاب خدا و احتجاج به آن متوسل میشوند.»
خداوند در آیهی «الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم عل بعض و بما انفقوا من اموالهم..» به تبیین جایگاه زن و مرد در خانواده میپردازد. کلمهی «قیم» به معنای کسی است که برای امر شخص دیگری قیام میکند. در این آیه علت این قوام بودن، دو امر عنوان شده؛ یکی به علت تواناییهایی که خدواند به سبب خلقت و روحیات مرد به او داده و مرد باید مسوولیت خانواده را بپذیرد و دوم نقش اقتصادی و کسب درآمد که از وظایف شرعی مرد است.
عبارت «فضلالله بعضهم عل بعض» بیانگر این مطلب است که این امتیازات متقابل است؛ نه اینکه مرد برتر از زن باشد. هریک از زن و مرد نسبت به دیگری دارای امتیازاتی است تا در امور خانواده کمککار یکدیگر باشند. به مردان خصلتهایی مانند شجاعت، نیروی بدنی بیشتر، قدرت تصمیمگیری منطقیتر و… داده تا به وسیلهی آن از حریم و ناموس خود دفاع کند و مسوولیتهای اجرایی را که نیاز به قدرتی مردانه دارد و لازمهی آن تنشها و اصطکاکات روحی و بدنی است را به عهده گیرد.
از طرف دیگر ظرائفی که برای تربیت فرزند و فراهم آوردن محیطی آرام برای اعضای خانواده لازم است همچون عواطف قوی و جزئی نگری به زن داده، به عبارت سادهتر به هریک تواناییهایی داده تا در خدمت یکدیگر باشند و نقصهای یکدیگر را برطرف کنند. مردی که مخارج خانه با اوست نیاز دارد تا اختیاراتی داشته باشد تا زنان به عنوان عنصر اصلی تربیت خانواده بدون هیچ دغدغهی اقتصادی، مشغول وظیفهی اصلی خود باشند. در ادامهی آیه فرموده:« فاصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله..» حضرت علامه فرموده: «اين حكم در عين حال حكمى است كه در سعه و ضيقش تابع علتش، يعنى همان قيمومت مرد بر زن از نظر زوجيت است پس بر زن واجب است شوهر را اطاعت كند، و او را در هر شانى كه به شؤون زوجيت راجع مىشود حفظ نمايد….همچنين قيمومت مرد بر زنش به اين نيست كه سلب آزادى از اراده زن و تصرفاتش در آنچه مالك آن است بكند، و معناى قيمومت مرد اين نيست كه استقلال زن را در حفظ حقوق فردى و اجتماعى و دفاع از منافعش را سلب كند، پس زن هم چنان استقلال و آزادى خود را دارد، هم مىتواند حقوق فردى و اجتماعى خود را حفظ كند، و هم مىتواند از آن دفاع نمايد و هم مىتواند براى رسيدن به اين هدفهايش به مقدماتى كه او را به هدفهايش مىرساند متوسل شود.》
خب حالا باید دید شوونات مربوط به زوجیت چیست که زن در غیاب شوهر باید از آن محافظت کند؟ زن باید در مسائل مربوط به زناشویی تابع شوهر باشد و در غیاب او ناموسش را حفظ کند و مرد غریبه را به حریم شوهر راه ندهد، زیباییهایش را وسیلهی تمتع همسر هست از نامحرمان دریغ کند و در اموالی که در زندگی مشترک به دست آوردهاند و مرد اختیارش را به او داده خیانت نکند و در نبودش از حقوق او محافظت کند. نکتهی ظریفی در اینجا وجود دارد که خداوند برای مردان از عبارت« فضلالله» استفاده کرد ولی در مورد زنان از عبارت «حفظالله»، یعنی خداوند با مسوولیتی که بر عهدهی مردان قرار داده، حقوق زنان را حفظ کرده است. به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب« زن را سوگلی و زن را پادوی خانه قرار داد.»
مردان قوام زنانی با خصوصیات فوق هستند؛ زنانی که تمنای مرد بودن ندارند و کمالات و مزیتهای خود را پذیرفتهاند. خداوند در قبال این اطاعت، حقوق آنها را با مسوولیتی که به مردان داده حفظ کرده است. اگر امروزه در جامعهی اسلامی جایگاه زن و مرد دستخوش تغییر شده است، به علت وادادگی در برابر ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تمدن مدرن است که با ذات انقلاب اسلامی منافات دارد. در قاموس اسلام مسوولیت اجرایی برای زنان فی نفسه دارای ارزش نیست و خداوند زنان را برای پذیرفتن چنین مسوولیتهایی تشویق نکرده است.
رهبر انقلاب در اینباره میفرمایند: «ما الان افتخار میکنیم که فلان تعداد زن، در فلان بخشهای اجرایی کشور داریم. اشتباه نشود، از اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی باشند من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمیکنم، نفی نمیکنم، ایرادی هم برایش قائل نیستم… آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم! این همان دوْر خوردن است، این همان منفعل شدن است؛ این افتخاری ندارد…. که ما این تعداد خانمِ مسئولِ در بخشهای اجرایی داریم، این غلط است…اگر ما افتخار کنیم که این تعداد خانم روشنفکر، خانم تحصیلکرده داریم، این خوب است، این جا دارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم نویسنده، خانم فعّال فرهنگی یا فعّال سیاسی داریم، اشکالی ندارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم شهادتطلب و مجاهدهکار در میدانهای گوناگون داریم، این خوب است؛ اگر بگوییم این مقدار خانمی که در عرصههای سیاسىِ انقلابی فعّالند -گویندهاند، نویسندهاند- داریم، این خوب است؛ افتخار به اینها خوب است؛ امّا افتخار به اینکه ما این تعداد وزیر زن، این تعداد نمایندهی زن، این تعداد معاونِ بخشهای مختلفِ زن، این تعداد رئیس مؤسّساتِ تجاری زن داریم، افتخار به این غلط است؛ این انفعال در مقابل آنها است.»
معتقدم برای شناختن کسی ابتدا باید زمانهاش را شناخت. از رهگذر همین اعتقاد است که باید برا ی شناخت حضرت خدیجه (س) زمانهای را شناخت که در آن زمانه زیست و پاک ماند.
وقتی شهر مکه از دست فرزندان اسماعیل ع خارج شد و گروهی از عربها شهر مکه را در اختیار گرفتند، قواعد زیارت کعبه درهم ریخت. جهل عود کرد و بدویت رخ نمود.جاهلان خود را خادمان کعبه خواندند و قوانین وضع کردند.
رسم بر این شد تا هرکس به مکه میآید و قصد زیارت کعبه را دارد باید از آنها لباس بخرد و حق ندارد با لباسهای خودش طواف کند. اگر هم تمکن مالی ندارد باید عریان طواف کند. فرقی هم نمیکرد زن باشد یا مرد. اینگونه با نقاب دین مردم را چپاول میکردند و سکه روی سکه میانباشتند.
عدهای دیگر طواف میکند و به جای ذکر بر لب کف میزنند و سوت میکشند. تازه این عبادت را نه برای خدا که در برابر بتهایی دست ساخته انجام میدادند.رسمی که یادگار ابن لحی از سفرش به شام بود. بتهایی را دید،الگو گرفت و ساخت . بتپرستی را مد کرد تا با آن مردم جاهل را سرکیسه کند.
اما این تنها مد نبود. خانههایی وجود داشت که بر بامشان پرچمهایی افراشته بودند تا علامتی باشد برای روسپیخانهها.پرچمهایی که مردان زنباره را راهی خانه زنانی میکرد که آنها را به خود فرا میخواندند و تازه طعام هم میدادند.
اصلا پدر ابوبکر و پدربزرگ عایشه سربند کار کردن در همین خانهها معروف شد به ابی قحافه. او قحافه (کاسه چوبی) را پر از غذای چرب و نرم میکرد برای تامین قوای مردان زناکار.یکی از این زنان «حمامه» بود. زنی زیبا که مشتریان زیادی داشت؛ مادربزرگ معاویه.روسپیخانههایی که مجوز فعالیت از رهبران شهر داشتند.
در بین اینهمه خانههای فساد و دروغ و شرک ، خیمهای برپاست که صاحبش معروف است به طاهره که در لغت عرب یعنی پاکدامن.الماسی که در دل سیاهیهای جهالت میدرخشید و با وجود ثروت بی بدیلی که داشت ذرهای هوسرانی نکرد. جز خدا را نپرستید و جز رضایش را طلب نکرد.
آیت الله جوادی آملی :
همانطوري كه وجود گرامي رسول اكرم(ص) قبل از نزول اسلام و قرآن به امانت معروف بود، خديجه(س) هم قبل از اسلام به طهارت معروف بود، ميگفتند «بانوي طاهره» آن طاهره همتاي اين امين شد و اين امين همسر آن طاهره شد و آن اموال در راه اسلام صرف شد و خدا اين صرف را پذيرفت و به رسولش فرمود: ﴿وَ وَجَدَكَ عَائِلاً فَأَغْنَي﴾ يعني تو را بينياز كرد؛ يعني مال خديجه(س) مال خداست. كار خديجه(س) مقبول الهي است.
آخرین نظرات