احتمالا صحبتهای آقای شیخ طادی را شنیدهاید. فارغ از مغالطهآمیز بودن این صحبتها، باید دید ریشهی چنین تفکراتی در کجاست؟ موج دوم فمنیسم زمانی به وقوع پیوست که دنیا شاهد حاکمیت آمریکا بر نظام جهانی سرمایهداری و بسط و گسترش سرمایهداری سازمان یافته بود. ویل دورانت در کتاب لذت فلسفه مینویسد: «کارخانهداران که به فکر سود بیشتر خود بودند و اخلاقیات برایشان بیاهمیت بود، زنان را که کارگران ارزانتری بودند بر مردان سرکش سنگین قیمت ترجیح میدادند و آنان را هنگام استفاده از دستگاههای خطرناک به استفاده از لباسهای تنگ و کوتاه وادار می کردند. بدین ترتیب در جامعه صنعتی زن نیز صنعتی شد و مردانی که طالب حذف شرم و حیا بودند به بهانه آزادی زن و در واقع برای سوءاستفاده بیشتر از او، زنان را به عرصه فحشا کشاندند. این برهنگی اجباری زنان در کنار رواج فرهنگ مصرفگرایی، سرمایهداران را ترغیب کرد که از جذابیتهای جسمی زنان بعنوان وسیلهی لذت و سرگرمی برای کسب سود بیشتر و تجارت خود استفاده کنند.» اینگونه بود که زن به ابژهای برای دامن زدن به مصرف بیشتر تبدیل شد.
چرایی ابژه شدن زن برای نظام سرمایهداری فارغ از جذابیتهای تنانهی زن را باید در دیدگاه فیلسوفان غربی به زن جستجو کرد که به صورت گسترده در سنت فلسفی غرب وجود دارد. فلسفهای که اصالت را به جنس مرد داده و همواره زنان را به منزلهی موجود درجه دوم، فروتر و طفیلی قلمداد کرده و او را به مثابه حیوانی میداند که برای خدمت به مرد آفریده شده است. به عنوان مثال پولس در رسالهی خود به قرنتیان میگوید: «مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد.» از آکویناس فیلسوف مسیحی که معتقد بود مرد آغاز و سرانجام زن است، نیز این جمله نقل شده: «زن حیوانی است که نه استوار است نه ثابت قدم» با صنعتی شدن غرب و نیاز سرمایهداری به کارگر ارزان این نگاه با شعار حمایت از حقوق زن، او را به استخدام سرمایهسالاران درآورد. با بالا گرفتن کار رسانه و نیاز به تبلیغات بیشتر، زن تغییر کاربری داد و کالایی شد برای ترغیب مشتری. اما اینبار جاذبههای جنسی زن در جامعهای که با شتاب به سمت انقلاب جنسی پیش میرفت، ابزار پولسازی سرمایهداران شد.
مکتب فمنیست که در چنین بستری و بر مبنای چنین فلسفهای شکل گرفته بود به اسم دفاع از حقوق تا جایی پیش رفت که شعار آزادی جنسی سر داد و آزادی زنان برای هرگونه رابطهی جنسی را از الزامات غلبه بر پدرسالاری دانست.(شولامیث فایراستون، فمنیست رادیکال آمریکایی) فمنیست مزورانه به زنان گفت هیچگونه تفاوتی بین زنان و مردان وجود ندارد. بر مبنای چنین بینشی حجاب سمبل استبداد مذهبی شد و به صراحت اعلام گردید «ما فقط مخالف حجاب اجباری نیستیم، مخالف حجاب اسلامی هستیم.»(آذر ماجدی، سخنرانی در بنیاد آزادی و اندیشه بیان) به عبارتی درگفتمان فمنیستی آنچه اساسیترین جهاد زنانه قلمداد میگردد، برداشتن حجاب است.( عصرا نومانی، روزنامهنگار هندی-آمریکایی).
اما امروزه چنین نگاهی به زن صدای اعتراض اندیشمندان غربی را نیز درآورده است و بر وجوب حیا و حجاب برای زنان صحه گذاردهاند. وندی شلیت نویسندهی آمریکایی در کتاب «بازگشت به عفاف» خود مینویسد: «در گذشته مردانی که به دنبال روابط جنسی راحت و دست یافتنی بودند، معمولا به سراغ زنان روسپی میرفتند، اما امروزه انتظار دارند که بتوانند با همهی زنان همانند روسپیان رفتار نمایند، تنها تفاوت این است که هزینهای هم نمیکنند.» سوزان اف. هاردینگ در نقد انقلاب جنسی میگوید: «انقلاب جنسی، زنها را از قید عفت خلاص کرد ولی مفهوم قابل احترام بودن نادیده گرفته شد.» جودیت میل خبرنگار نیویورک تایمز در مقالهی «زنان در آغوش اسلام، امنیتی تازه مییابند» با تأکید بر اینکه حضور زنان، به همراه حجاب در اجتماع سبب کاهش مزاحمت برای آنان میشود، آورده است: «پوشش حجاب، برای زن این امکان را فراهم ساخته که در شهرهای شلوغ بتواند به راحتی فعالیت کند و از مزاحمت مردان جوان در امان بماند. پیام غیرقابل تردید این لباس به اطرافیان این است که : این زن نجیب است، به او کار نداشته باشید.»
مگی نویسندهی مقالهی «هنر عفت» نیز مینویسد: « به آسانی نمیتوان کاری کرد که مردها به عقاید و ارزشهای شما توجه کنند، اما اگر اجازه ندهید ظاهر شما را زیاد ببینند، مجبور میشوند توجه خود را به باطن شما معطوف کنند.» اینها تنها چندین نمونه از نظرات اندیشمندان و نویسندگان غربی در موج بازگشت به عفافی بود که در غرب شکل گرفته است. موجی که سبب شد تا در سال 2017 یک سوم بودجهی فدرال برای برنامههای آموزش سلامت جنسی نوجوانان، به آموزش خویشتنداری اختصاص یابد و در سال 2021 به 100 میلیون دلار افزایش یابد.
🔻منتشر شده در پایگاه تحلیلی تخصصی عصرزنان
🌐 |@asrezanan_ir|
آخرین نظرات