.
۲۵ نوامبر را روز جهانی «منع خشونت علیه زنان» نامگذاری کرده و مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» عنوان کرده است. با توجه به چنین رویکرد نایس و خوش رنگ و لعابی سؤالاتی از این دست قابل طرح و نیازمند پاسخ است:
.
۱_چرا وقتی قرار شد هرگونه خشونت جنسی منع شود، صنعت فحشا(porn) و روسپیگری کمرنگ نشد؟
۲_چرا وقتی قرار شد هرگونه عملی که منجر به آسیب فیزیکی و جسمی میشود منع شود، جنگافروزی و رشد صنعت اسلحهسازی که کشتهشدن زنان و دختران بیپناه معلول آن است، کمتر نشد؟
۳_چرا وقتی قرار شد، هرگونه عملی که منجر به آسیب روانی گردد ممنوع باشد، استاندارد سازیهای هالیوودی از زیبایی و انتخاب دختر شایستهی سال بر مبنای المانهای جنسی تعطیل نشد؟
۴_چرا صنعت مانکنیسم و ذائقهسازی باربیگونه روز به روز پر رنگتر و این منطق آمریکایی «هرچه قدر لاغرشوی..باز هم کم است» پرطرفدارتر شد؟
۵_چرا رژیمهای سخت و طولانی و زجرها و گرسنگیهای بیش از اندازه، لوسیونهای عجیب و غریب و داروها و جراحیهای ریز و درشت زیبایی، قارچگونه رشد کرد و باربی بودن، تبدیل به آمال نه تنها زنان و دختران که ذائقهی مردان شد؟
۶_چرا انتشار نام و تصویر «ایزابل کارو» که قربانی خشونت صنعت مانکنیسم بود و در نتیجهی رژیمهای سخت لاغری جان سپرد، در فرانسه توسط طرفداران مد ممنوع شد؟
۷_اما آخرین و مهمترین سؤال اینکه چرا با وجود چنین عناوین پرطمطراق جهانی و به ظاهر زیبا در حمایت از زنان، تنها جایگاه خانواده کمرنگ و مردستیزی پر رنگ شد؟