امروز متنی را از خانم مرضیه هاشمی مجری شبکه پرس تی وی خواندم که با اشاره به داستان روباه و کلاغ، نوشته بود: « برای من نمود این روباه رسانههای مخالف جمهوری اسلامیاند. رسانههایی که مدتهاست دارن سعی میکنن به روشهای مختلف یه ارزشهایی رو از چنگ ایران در بیارن و یکی از روشهای ثابتشون مساله زنانه. این روباهها سالهاست دارن میگن اگه واقعا وضع زنان تو ایران خوبه چرا نشون نمیدین؟ کاش نشون دادن پیشرفت و شادی زنان ایران زیر سایه جمهوری اسلامی دهن روباهه رو میبست، ولی روباهه فقط دنبال دیدن برهنگی و خوانندگی و عملگی زنان و قاطی شدن بی دلیل اونها تو جمع مرداست. من که ندیدم اینها هیچ وقت بگن چرا زنان معلم و دانشمند و پزشک و … بیشتری تربیت نکردین. هدف که کمک به پرنده نیست. هدف دزدیدن پنیره. کاش لااقل بچه مذهبیهای جمهوری اسلامی این رو بیشتر میفهمیدن کاش میفهمیدن که استفاده نمایشی از زنان تو رسانه ، چه رسانه صداوسیما چه رسانه هیات و غیره همون دهن بازکردن واسه نشون دادن صدای زیباست. ولی متاسفانه مخصوصا بعد از حرکتهای غربی منسوب به زنان این طور به نمایش گذاشتنها بیشتر و بیشتر شده حتی از سمت عزیزانی که برای خیلیها الگو محسوب میشن و رد شدن اونها از خطوط خاکستری باعث میشه خیلیهای دیگه از خطوط قرمز رد بشن…»
این حرفها را کسی نوشته که از فرهنگ منحط آمریکا بیرون زده و با حقههای استعماری کشورش آشنا است. کسیکه خوب نسبت به چم و خم رسانه آگاهی دارد. کسیکه اسلام را تحقیقی پذیرفته و اصول دینش تقلیدی نیست و مطمئنا نسبت به حکمت فروع دینی که آگاهانه اصولش را پذیرفته ایمان دارد. تک تک کلمات این متن حرفهای در گلوماندهی من است، که گاهی گفتم و گاهی گذشتم. متأسفانه بعد از اغتشاشات سال گذشته یک عده برای رفع اتهام ضد زن بودن جمهوری اسلامی با گذاشتن زن جلوی ویترین، در زمینی بازی کردند که طول و عرضش را دشمن وجب کرده بود. اینقدر از مرزهای شرعی عقب رفتند که برای بیشتر دیده شدن زنان و دختران ایرانی لباسهای رنگین به تنشان کردند و نمایششان دادند و زن شد زینت المجالس مردان. بعدتر زن و مرد نشستند و برای این هنرنمایی کف زدند و احسنت و باریکلا به نافش بستند. از همین جا بود که به وفور شاهد رونمایی از گروههای سرود مختلط با آهنگهای به شدت شاد بودیم و هستیم. اینقدر این آش شور شد تا جایی که پای این دست سرودها به برنامههای مذهبی به اسم شاد کردن مردم باز شد. کاش باور میکردیم که زن نه ابزاری برای شاد کردن است و نه بالا بردن مخاطب.
چی کسی قرار است پاسخ این ذائقهسازیهای غلط را بدهد که زن را تبدیل به «شاهد بازاری» کرده است. دخترانی که از مستوری فراریاند و پسرانی که ملاک ازدواجشان، شباهت همسر آیندهشان به فلان مجری و بهمان بلاگر. این تغییر ذائقهها یکی از نتایج همین ظهور و بروز بیش از حد زنان و دختران و جلوهگریهایی است که حالا دامنهاش به حوزهی برنامه سازیهای نهادهای مذهبی و انقلابی هم کشیده و سیاستهای غلط فرهنگی که سرودخوان بودن زنان را ارزش گذاری میکند. آیا اینها همه دور خوردن و انفعال دربرابر غرب نیست؟ مگر ما در مسئلهی زن طلبکار نبودیم؟! چرا راهتان را از راه ولی جامعه جدا کردهاید؟!
آخرین نظرات