سال گذشته بود که ایران به صورت غیرقانونی و با انگیزهی سیاسی از کمیسیون مقام زن سازمان ملل اخراج شد؛ کمیتهای که زیرمجموعهی شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد به حساب میآید. امسال در هشتم مارس و روز جهانی زن این کمیسیون در نیویورک در حالی برگزار شده که ایران صندلی در آنجا ندارد اما اسرائیل کماکان حضور دارد. مسئله حضور یا عدم حضور ایران نیست؛ بلکه استانداردهای دوگانهی این کمیته است. وظایفی که در بدو امر تأسیس این کمیسیون برای آن در نظر گرفته شد از این قرار بود که برابری جنسیتی و ارتقای جایگاه زنان در جوامع انسانی را بیش از هر مسئلهی دیگری در اولویتهای خود قرار دهد.
از طرفی و با توجه به اینکه این کمیسیون یکی از زیرمجموعههای سازمان ملل متحد محسوب میشود میبایست طبق سیاستهایی که این سازمان در موضوع زنان ریلگذاری کرده است حرکت کند. به عنوان مثال یکی از دغدغههای سازمان ملل متحد منع خشونت علیه زنان بوده که اخراج ایران نیز به بهانهی مرگ مهسا امینی و پیرو قطعنامهی ایالات متحده آمریکا و با پیشنهاد کاملا هریس اتفاق افتاد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» عنوان کرده است.
اینک و با توجه به رویکرد نایس و خوش رنگ و لعابی که این کمیسیون از سال 1946 یعنی همان سال تأسیسش برای خود برگزیده، سوالهایی قابل طرح است که پاسخ به آنها میتواند تا حد زیادی میزان کارآمدی این نهاد وابسته به مدعیان دفاع از حقوق زنان را روشن نماید. اولین و مهمترین سوال، ناظر به وضعیت این روزهای زنان غزه قابل طرح است. روزهایی که در هر ساعت دو مادر فلسطینی با ددمنشی رژیم اشغالگر اسرائیل جان خود را از دست میدهند و طبق آمار آژانس امدادرسانی آنروا وابسته به سازمان ملل متحد از هفتم اکتبر تاکنون دستکم ۹۰۰۰ بانوی فلسطینی ساکن نوار غزه بر اثر حملههای رژیم صهیونیستی به این باریکه به شهادت رسیدهاند که این آمار یعنی شهادت روزانه 63 بانوی فلسطینی.
این در حالی رقم میخورد که قرار بود هرگونه عمل خشونت آمیزی که منجر به آسیب فیزیکی زنان میشود ممنوع باشد. اصلا اجازه دهید سؤال را کلیتر بپرسم. چرا وقتی قرار شد هرگونه عملی که منجر به چنین آسیبی میشود منع شود، جنگافروزی و رشد صنعت اسلحهسازی که کشتهشدن زنان و دختران بیپناه معلول آن است، در طی 78 سال عمر این کمیسیون کمتر نشد؟
اگر قرار بود طبق منطق بینالمللی، هرگونه عملی که منجر به آسیب روانی زنان میگردد ممنوع باشد، امروز که روح و روان زنان و مادران فلسطینی با دیدن جان دادن کودکانشان زیر آوار یا بر اثر گرسنگی تحت فشار و آسیب است، چرا از این مدعیان دفاع از حقوق زن صدایی برنمیخیزد؟ اگر قرار بود با منع خشونت علیه زنان، خشونتهای جنسی پایان یابد چرا امروز که جسم دختران فلسطینی در زندانهای اسرائیل مورد دست درازی بیغیرتان صهیونیست قرار میگیرد، اشباهالرجال این کمیسیون زبان به دندان گرفته و لال شدهاند؟ اصلا چرا امروز قطعنامهای برای اعتراض به حضور این رژیم نامشروع تنظیم و توسط یک زن به این کمیسیون پیشنهاد نمیشود و پروندهی ظلم 75 سالهی این جرثومهی فساد ابطال نمیگردد؟ کمیسیون مقام زن جوکی بیش نیست که با نام زن نان میخورد.
آخرین نظرات