مریم اردویی: رسول خدا صلی الله علیه و آله، ناظر بر علمش به فتنههای پیشروی امتش، دستور داد: «هرگاه فتنهها مانند پارههایی از شب تار به شما روی آورد به قرآن پناه ببرید». ما امت، این سخن را نشنیدیم یا جور دیگری شنیدیم. ما به قران پناه بردیم، وقتی خانه خریدیم و یک جلد قرآن پیشقراول اسبابمان بود. ما به قرآن پناه بردیم، وقتی عازم سفر بودیم و برای سفر بخیر شدنمان، یک جلد قرآن سقف عبورمان بود. ما به قرآن پناه بردیم، وقتی سفرهی عقدمان پهن بود و دکور سفره یک جلد کلامالله کم داشت. ما به قرآن پناه بردیم، وقتی تابوتمان به سمت سراشیبی قبر پا تند کرده و صدای الرحمانمان بلند بود. ما به قرآن پناه بردیم، وقتی مجلس ختم گرفتیم تا به روح تازهگذشته، فاتحهای نثار کنیم. ما قرآن پناه بردیم، اما…..
▪️ آیاتی که باید جَلدَش شویم
وقتی قرآن را ورق میزنم- با وجود درک ناچیزی که از آیاتش دارم- و به آیاتی برمیخورم که تطبیقش را در دنیای مدرن امروزی که فتنهها از سر و کولمان بالا میرود میبینم، به خودم میگویم: «ما اگر از جِلد قرآن عبور کرده و جَلد آیاتش شده بودیم، قطعا روزگار بهتری داشتیم.» میان آیات قرآن به آیهای از سوره اعراف میرسم: «قد جاءتکم بینه من ربکم هذه ناقه الله لکم آیه….دلیل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آمده، این ناقه الهی برای شما معجزهای است.. » انقلاب اسلامی را همچون ناقهی صالح، معجزهی عبد صالح خدا میبینم که در زمانهای از میان کوه ایسمهای مادی شرق و غرب سربرآورد که ساکنان دنیا دچار اخلاد فی الارض شده بودند. میگویند، ایمان معجزه میخواهد. آیا آیهای به این روشنی، ایمان نمیخواهد؟!
▪️ روحالله در قرآن
با این فکر که «انقلاب بینام خمینی در هیچجای جهان شناخته شده نیست»، صفحات نور را ورق میزنم.چشمانم که به آیات سوره مجادله میافتد، برق میزند. درست میبینم، اینجا صحبت از «روحالله» است: « اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه.. آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده… »، ذهنام معطوف روایتی از رسول خدا صلیالله علیه و آله میشود؛ روایتی که ضمن آن خبر از آمدن امتی را میداده که «یتحابون بروح الله…به برکت روح خدا یکدیگر را دوست دارند»؛ این قیل را کنار آن قال میگذارم تا تنها به یک نتیجه برسم: «امام ما، هم اسمش روح الله بود، هم خودش مصداق روح الله».
▪️مرگ بر آمریکا
انقلابی که هم خودش و هم اماماش ممهور به آیات الهیاند، شعاری دارد به محکمی «مرگ بر امریکا»، بعدتر که به آیات سوره محمد میرسم، میبینم پیاش را میان این آیات ریختهاند: «والذین کفروا فتعسا لهم..و کسانیکه کافر شدند، مرگ بر آنان»، با این گواهی حرف آنکس که میگفت: «امام (ره) موافق حذف مرگ بر آمریکا بود»، میشود «هباء منثورا». به قرآن برمیگردم و این آیه از سوره بقره: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض… ای کسانی که ایمان آوردهاید! یهود و نصاری را ولی و تکیهگاه خود انتخاب نکنید! آنها اولیا و تکیهگاه یکدیگرند»، منطق قرآن در روابط بینالملل میگوید نه به آمریکا اعتماد کنید و نه به اروپا. ناظر بر این آیه درمییابم، کمیت رئیسجمهورمان هم لنگ میزند؛ وقتی میگوید: «آمریکاییها کدخدا هستند و با کدخدا راحتتر میتوان بست». سربند همین پای لنگ منطق، برجام چون ولدی نامشروع روی دست مولدشان مانده؛ نه مشکل آب خوردنی را حل کرده است، نه تحریمی را بالمره لغو.
▪️ شنهایی که مأمور خدا بودند
اوایل سوره احزاب به این سخن خدا برمیخورم: «یا ایها الذین امنوا اذکروا نعمهالله علیکم اذ جائتکم جنودا فارسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها..ای مومنان، لطف خدا را در حق خودتان بهیاد آورید؛ آنوقتیکه سپاهیان فراوانی به قصد نابودی شما سروقتتان آمدند؛ ولی تندبادی سرد و لشکریانی نامرئی بر ضدشان فرستادیم..»، اینجاست که پرت میشوم به سال 59 و خودم را میان بیابان طبس و شنهایی میبینم که «مأمور خدا بودند». جلوتر بدنهای نیمسوخته یانکیها و بالگردهای منفجر شدهای را مشاهده میکنم که «مأموران کدخدا بودند». شگفتا! چه مأمورانی خدا دارد و عجب مفلوکانی کدخدا!
▪️خاکی که خدا پاشید
سورهی انفال که به آیهی «فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی…این شما نبودید که آنها را کشتید؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و این تو نبودی( که خاک به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت..» میرسد، عین الاسد را میبینم که یک شبه، خاطرهی مجسم هفتادسال پیش پرلهاربر و عینالجسد شد؛ عین الاسدی که «مسیر اصلی دسترسی نیروهای نظامی آمریکا از خارج عراق به داخل عراق و ارتباط با 13 پایگاه نظامی آمریکا در عراق و مهمترین پایگاه ارتش آمریکا برای ترابری و تامین سوخت بود»، مسیر اصلی دسترسی عزرائیل به نیروهای نظامی آمریکا گردید و صد نفر یانکی که ضربهی ملایم مغزی شدند!
▪️آمریکا و مکرهای خدا
وقتی به آیه چهل و سوم سورهی فاطر میرسم: «و لا یحیق المکر السییء الا بأهله…این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را میگیرد!»، آنقدر از این جنس «مکر» سراغ دارم که میتوانم، متنم را به قاعدهی قصه «هزار و یک شب» کش دهم. آمریکایی که هنوز توهم ابرقدرتی دارد، فروش نفت ایران را تحریم و راه مبادله و ورود ارزش را مسدود میکند، از بخت سیاه او یا اقبال سفید ما، قیمت نفت خود به خود منفی و شرکتهای بزرگ نفتیاش ورشکسته میشوند. با هماهنگی نفوذیهای داخلی و نخالههای رجوی، ایران را تهدید به تابستان داغ میکند. پشتبندش، اغتشاشات سازمان یافته را کلید میزند. قتل آشکار جورج فلوید، درست وسط فصل داغ ضامن کشیده شدهی بمب نارضایتی مردمش شده و هرج و مرج ایالت به ایالتش شیفت میشود. میلیاردها دلار خرج هالیوود میکند تا الگوی اغتشاش به منطقه صادر کند، جوکرهای واقعی سراسر ایالاتش را میگیرند. ویروس دستساز میسازد تا اقتصاد و انقلاب را زمینگیر کند، بومرنگ کرونا کشف عورتش میکند. عدم موفقیت پرتاب ماهوارهی ایران را نشانهی عقبماندگی و ابزاری برای تحقیر ملت ایران میکند؛ ماهوارهبرش پرتاب نشده، منفجر میشود.
▪️ رمز بقای فرعونیان
مبهوت آیهای از سوره اعراف میشوم؛ آنجا که پرده از رمز بقای فرعونیان برمیدارد: « قال القوا فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاءوا بسحر عظیم…موسی گفت: شما اول اسباب خود را بیفکنید. هنگامی که بساط خود را انداختند، چشم مردم را سحر کردند و آنها را ترساندند و سحری بس عظیم و هولانگیز برانگیختند.»، سحر امروز دیگر به سادگی زمان موسی و مار نشاندادن دومتر طناب نیست. شعبدهی امروز، کانالهای ماهواره و صفحات مجازی اینستاگراماند که کلاغ را قناری و مار را مور نشان میدهند. صفحههای مسحورکنندهی بلاگرها و سوئیت هومها، پیجهای اغواکنندهی اینفلوئنسرهای عدالتخوار تا رجالههایی چون مصی علینژاد، همچون سحر ساحران، چشمها را تصرف و عقلها را مرخص کردهاند و هشتکپرانی سلبریتیها، مسحوران سوار بر موجهای مجازی را همچون بیرقی در باد به در و دیوار جهل میکوبند تا زوال تمدن فرعونیان چند روزی بیشتر به تاخیر افتد و ندای موسوی حق از گوش جانها دورتر گردد.
▪️ چه کنیم ناقهی روحالله پی نشود
چه زیبا رسول خدا صلیالله و علیه و اله فرمود: «کتاب خدا، صادقترین گفتار، رساترین موعظه و بهترین داستانها است.» تنها با تمسک به همین قرآن است که «ناقهی روح الله» پی نخواهد شد و به دوران ظهور حضرت ولیعصر- روحی و ارواح المومنین لتراب مقدمه الفداء- خواهد پیوست. چه شرمنده خواهیم شد، اگر پیامبر اینگونه شکایتمان را به خدا ببرد که: «یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا…. پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند.»
موضوع: "انقلاب"
چرا مسئولان اجرایی کاری کردهاند که اقتصاد کشور و معیشت مردم، محور سخن حضرتآقا باشد؟!
اینروزها که بحران اقتصادی به اوج خود رسیده و ناکارآمدی سیاستهای اقتصادی دولت اظهرمنالشمس است، خیل کثیر منتقدان بیش از پیش به صف شدهاند تا حدی که حامیان پروپاقرص دولت نیز به جرگهی اصحاب نقد پیوستهاند. اما اشتباه بزرگ قریب به اتفاق منتقدان این است که بزرگترین گناه دولت را صرفا «ناتوانی در چرخاندن چرخ اقتصادی کشور» قلمداد میکنند و شاهد مثالشان، دلار بیست هزار تومان، سکهی بالای ده میلیون و مرغی است به قرار هر کیلو یک دلار. از طرف دیگر چوبخط آمار را نشان میدهند که ضریب جینی با شیب ملایم، پا تند کرده به سمت نیم، حالا کمی کمتر. بعد نتیجهی معیشتی اینهمه چرتکه انداختن و بالا و پایین کردن نمودار آمار، میشود تنها ملاک بیکفایتی دولت و لابد ثقیلترین گناه کابینهنشینان هم محدود به کاهش قدرت خرید و کوچکتر شدن سفرهی مردم.
️ناکارآمد جلوه دادن اسلام
همه از بیتدبیری در حوزهی اقتصاد میگویند و عمدهی نقدشان حول محور مسائل اقتصادی میچرخد. انگار کسی حواسش نیست که تنها تأثیر بیکفایتی دولت در رتق و فتق معاش خلقالله، بروز و ظهور شکاف طبقاتی و افزایش ضریب جینی نیست؛ شاخصهایی که در آمار بانک جهانی مبنای سنجش میزان موفقیت یک دولت در پیشبرد اهداف یک حکومت در جهت رفاه مادی است. این وسط کمتر کسی به این نکتهی مهم توجه دارد که ثمرهی اقتصاد فاجعهبار متکی به «ادراکات عقلایی و تجارب بشری» ناکارآمد جلوه دادن اسلام در ادارهی حکومت است؛ همان که دغدغهی اصلی حضرت روحالله، آن معمار کبیر و دقیق انقلاب نیز بود: «شما در عین اینکه باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعی صورت نگیرد و خدا آن روز را نیاورد، باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای نکرده اسلام در پیچ و خمهای اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت ادارهی جهان نگردد».
️زیربنا توحید است
گناه نابخشودنی دولت، بسی فراتر از تورم n درصد و ضریب جینی n صدم درصد، تنزل فلسفهی تشکیل حکومت اسلامی به انگیزههای مادی و تقلیل گفتمان انقلاب در حد تأمین بدیهیترین خواستههای دنیوی است؛ به گونهای که ادبیات امام جامعه نیز حول محور «اقتصاد» بچرخد. امامی که خود فرزند خلف روحالله است و بهتر از هرکس دیگر باورهای او را باور دارد که: «زیربنا توحید است، زیربنا عقاید حقهی الهی است؛ نه زیربنا شکم باشد. اینهایی که اقتصاد را زیربنا میدانند، اینها منحط کردند انسان را از حد انسانیت به حد یک حیوانی، مثل سایر حیوانات».
️از بین بردن فقر مادی، امری تبعی است؛ نه اصلی
شهید آوینی که خود شاگرد مکتب ولایت است، مینویسد: «اگر حکومت اسلامی میخواهد برای رشد و تکامل انسانی برنامهریزی کند، اصالتا باید به ابعاد معنوی و روحانی وجود بشر توجه پیدا کند و در مرحلهی اول موانعی را که راه تعالی روحانی بشر به سوی خدا را سد کردهاند، از سر راه بردارد و از جملهی این موانع فقر مادی است». وقتی یک شاگرد این مهم را فهم کرده که از بین بردن فقر مادی امری تبعی است، نه اصلی و هدف از آن دستیابی به عدالت اجتماعی است، نه توسعه؛ مگر میشود معلم این شاگرد نداند که اقتصاد اصل نیست، بلکه فرع است؟! لیکن اینهمه بار جامعه را بر دوش ولی انداختن و توانش را خرج یک امر تبعی کردن است که عاملان را لایق لعنت خدا میکند: «اللهم العن الذین… حملوا الناس علی اکتاف آل محمد». خدا لعنت کند کسانی را که بار مردم را بر دوش آل محمد انداختند.
️خطر شکاف عقیدتی
گناه دولت و تمام دولتهای قبل از این که دم از توسعهی اقتصادی و تعامل جهانی زدند و بر طبل «گفتگوی تمدنها» کوبیدند، نه صرفا در بالا و پایین کردن نرخ ارز و دلار که در عدم فهم انسان در مکتب عقلانی- وحیانی اسلام است. انسانیتی که صدر او عقاید، و پایینترین مرتبهاش آب و خاک و منافع مادی است. ذنب کبیرهی نخبگان سیاسی و اقتصادی، وادادگی در مقابل ساختارهای اقتصادی مدرنی است که به شعارهای عدالتطلبانهی انقلاب، بلکه به امنیت معیشتی مردم شبیخون زده و سبب فاصله گرفتن تودهها از نظام اسلامی میشود. ساختارهای اقتصادی که تولید ثروت را بدون هماهنگی سیاسی با قطبهای سرمایه و تکنولوژی جهان ناممکن میداند و با ترویج رفاه دائمالتزاید، مصرفگرایی را محور همهی تنظیمات اجتماعی قرار داده و آخرتگرایی را به خردهفرهنگی تابع اقتصاد بدل میکند. همین ساختارهای پیچیده مسبب ایجاد شکاف طبقاتی و تقسیم جامعه به دارا و ندار شده و نظامی را که پشتش به حمایت مردم گرم است، در مظان اتهام مردمستیزی قرار میدهد. مردمی که اگر حمایت قلبیشان از حکومت نباشد، اسلام با وجود امام معصوم علیهالسلام نیزخانهنشین میشود. بر فرضی که چندان هم محال نیست، اگر پشت نظام خالی شود و مردم از حکومت اسلامی و کارآمدی آن قطع امید کنند و از اصول و ارزشها فاصله بگیرند، مقابل کفر و استکبار جهانی ایستادن و زمینهسازی برای ظهور موعود (عج) دیگر چه محلی از اعراب خواهد داشت؟!
️ارتداد بعد از ایمان
شعار توسعه و اقتصاد کینزی و نئوکینزی، جامعه را به جایی رسانده که چشمها بیشتر به دنبال بالا و پایین شدن قیمت ارز، دلار، سکه و ذهنها پی ثبتنام در فلان هلدینگ، خرید بهمان اوراق بهادار، افت و خیز شاخص بورس، آزادسازی سهام عدالت، ثبتنام در لیزینگ خودرو و… است. رهاسازی اذهان عمومی از لاتهای عددی و عزیهای رقمی، غرق کردن گوسالهی سامری و جایگزینی دوبارهی نظم آسمانی به جای نظم زمینی، تبر ابراهیمی، ید موسوی و کتاب محمدی میطلبد. چه کسی فکرش را میکرد تا شکستن بت به عقب برگردیم؟! و آیا اثمی بزرگتر از ارتداد بعد از ایمان هم هست؟!
منتشر شده در روزنامه دیواری حق
کتاب کرامات امام خمینی را میخواندم که رسیدم به مطلبی که از قول حجت الاسلام سید محمد کوثری نقل شده بود:
یک روز من منزل آقای فاضل لنکرانی بودم و یکی از فضلای مشهد هم آنجا بودند. ایشان به نقل از یکی از دوستانشان تعریف کردند که: در نجف اشرف در خدمت امام بودیم و صحبت از ایران به میان آمد، من گفتم این چه فرمایشهایی است که در مورد بیرون کردن شاه از ایران میفرمایید؟ یک مستأجر را نمیشود از خانه بیرون کرد، آن وقت شما میخواهید شاه مملکت را بیرون کنید؟
امام سکوت کردند. من فکر کردم شاید عرض مرا نشنیدهاند؛ سخنم را تکرار کردم. امام برآشفتند و فرمودند:
فلانی چه می گویی؟ مگر حضرت بقیه الله امام زمان صلوات الله علیه، به من(نستجیر بالله) خلاف می فرمایند، شاه باید برود.
و همان شد و شاه از مملکت بیرون رفت. می بینیم که ایشان چنین پیوندی با حضرت بقیه الله داشتند و اگر این طور نبود، این وضع پیش نمیآمد.
اماما
اینجا تو نیستی که میگویی حکومت نظامی لغو شده است؛ همان بقیه الله ارواحنا فداه است.
همان بقیه اللهی که علامه حسن زاده میگوید این انقلاب بین الطلوعین ظهورشان است و یقینا بی حساب و کتاب نمی گوید.
آری، ما معتقدیم همانطور که غیبت صغری داشت و کبری؛ ظهور نیز صغری دارد و کبری.
ما اکنون در ظهور صغراییم، ظهوری که برای به بار نشستنش خونها ریخته و زنها بیوه و فرزندها یتیم شدهاند.
ام البنین ها بی پسر شده اند.
پهلوها شکسته و سرها به نیزه رفته است.
فرق ها در محرابها شکسته و جگرها از زهر کین پاره پاره شده است.
دست ها قلم شده و بر خاک افتاده است.
ذبحی عظیم در چهل سالگیش به مقتل رفته است.
زخم برداشته، شکسته اما فرو نریخته است.
رنج دوران دیده، برگ هایش شته زده اما ریشه محکم کرده است.
این انقلاب با خونها و قدم ها به اینجا رسیده است.
قدم هایی که مصداق “مَوطئاً یَغیظُ الکفار"ند.
امروز ما می آییم قربه الی الله و میگوییم :"موتوا بغیضکم”
در نماز جمعه تاریخ ساز حضرت آقا با اشاره به آیات شریف ۵ و ۷ سوره مبارکه ابراهیم و بزرگداشت شهادت سردار عزیزمون حاج قاسم و تشییع باشکوه ایشون توسط مردم و همچنین واقعه موشک باران پایگاه نظامی آمریکایی عین الاسد توسط سپاه، به این دو واقعه بزرگ لقب ایام الله دادند.
در آیه 5 آمده :"وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
ما موسي را با آيات خود فرستاديم؛ (و دستور داديم:) قومت را از ظلمات به نور بيرون آر! و«#ايّام_اللّه» را به آنان ياد آور! در اين، نشانه هايي است براي هر صبر كننده شكرگزار!
چند نکته از این آیه و این اشاره قابل برداشت است خصوصا برای کسانی که قصد خدمت به انقلاب و تبعیت از فرمایش های حضرت آقا را دارند:
اول با توجه به “ﺍﺧﺮﺝ ﻗﻮﻣﻚ” باید ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﻜﻲ ﻫﺎ ﺧﺎﺭﺝ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻮﺭ ﻫﺪﺍﻳﺖ کنیم.
دوم رهبر عزیزمون لقب ایام الله به این دو روز دادند و ایام الله یعنی ﺭﻭﺯ تجلی ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ و روز ظهور ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﺮ ﺑﺮ ﻛﻔّﺎﺭ ﻭ ﺗﺠﻠّﻲ ﻟﻄﻒ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ، که حساب دیگری دارد.
سوم ، حالا که حساب ایام الله با روزهای دیگه متفاوت است پس وظیفه ما و حساسیت خداوند هم نسبت به آن تفاوت دارد و خداوند خودش وظیفه را مشخص کرده(و ذکرهم بایام الله) وظیفه همه ما معرفی و بیان اهمیت این ایام الله است تا هرگز به دست فراموشی سپرده نشود. به عبارت دقیق تر ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﺮﺩم ﺍﺯ ﻇﻠﻤﺎﺕ، ﻳﺎﺩ ﻗﻬﺮ ﻭﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﺟّﻪ ﺑﻪ ﺍﻟﻄﺎﻑ ﺍﻭﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ است.
چهارم و قسمت مهم ماجرا آنجایی است که از آیه ۷ فهمیده میشود؛ آیه ای که هشدار خداوند بلنداست و میفرماید:
إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْۖ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ
و (به خاطر بياوريد) هنگامي را كه پروردگارتان اعلام داشت: اگر شكرگزاري كنيد،(نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسي كنيد، مجازاتم شديد است!
یعنی اگر شکر این نعمات الهی را به جا نیاوریم و ناسپاسی کنیم مشکلات فراوانی برای ما به وجود خواهد آمد.
و شکر شامل سه نوع زبانی، قلبی و عملی است.
که شکر زبانی ما معرفی همین ایام الله به مردم و شناساندن آن ، بیان اهمیت آن و قدر شناسی آن است. شکر عملی اقتدا به مکتبی است که چراغ ادامه راهش با خون شهید سلیمانی پر فروغ تر شده و صبر و استقامت بر این مکتب را میطلبد.
خلاصه کلام اینکه حواسمان باشد وارد بازی رسانههای معاویه صفتان داخلی و خارجی نشویم و تمام هم و غممان اعتلای این ایام الله باشد.
بهبهانه اتفاقات اخیر، سخنان ابلهانهای در فضای مجازی منتشر شده که برخی این رخدادهای تلخ را نتیجه شعار “مرگ بر آمریکا” دانسته اند!
می توان پرسید که از نظر قرآن آیا “مرگ” خواستن برای کسی جایز است؟ یا غلط است و مایهی نزول عذاب خواهد شد؟
خداوند خودش در قرآن بیش از ۲۰ بار منافقین و کافرین را لعن کرده و برای ظالمان شعار “مرگ” داده است.
از جمله آیات زیر:
۱.قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ (سوره بروج)
۲.قتل الخراصون (سوره الذاريات)
۳.فَقُتِلَ کَيْف قَدَّرَ(سوره مدثر)
۴.الذین كفروا فتعسا لهم(سوره محمد)
تعابیر “قُتل” و “تعسا لهم” در آیات فوق دقیقا به معنای “مرگ بر” استفاده شده. یعنی خداوند تندترین تعبیر را برای کفار و منافقین و مستکبرین بهکار برده.
اما مهمتر اینکه خداوند ترک کردن این خصلت، یعنی مقاومت در برابر مستکبرین و تمایل به آنها(بخوانید ترک کردن شعار مرگ بر آمریکا را) مایه نزول عذاب دانسته و نه برعکس.
مثلا در آیات ۱۱۲ و ۱۱۳ سوره هود آمده:
و لا ترکنوا الي الذين ظلموا فتمسكم النار
و بر ظالمان تكيه ننماييد، كه موجب مي شود آتش شما را فرا گيرد؛
بنا بر این آیات، حتی اگر این اتفاقات را نشانهی خشم الهی بدانیم، باید یکی از دلایل آنرا گزافه گوئیها از همین دست و تحقیر مقاومت مردم بدانیم و نه برعکس. که خداوند تقوای مردمان از جمله پایداری در برابر ظلم را علت ریزش رحمت دانسته نه نزول عذاب.
بیایید خانه عقایدمان را بر پایه استدلال های چوبین بنا نکنیم
آخرین نظرات