برادرم تعریف میکرد یک روز صبح که میرسه سر کار کنار مجتمع محل کارشون متوجه دو تا بچه میشه که داشتن سطل زباله رو زیر و رو میکردن بلکه یه چیزی پیدا کنن واسه خوردن , اخر سر هم یه شیشه شیر نیمخورده پیدا میکنن و با چند تیکه نون بیات شروع میکنن با ولع خوردن .… بیشتر »
آخرین نظرات