برادرم تعریف میکرد یک روز صبح که میرسه سر کار کنار مجتمع محل کارشون متوجه دو تا بچه میشه که داشتن سطل زباله رو زیر و رو میکردن بلکه یه چیزی پیدا کنن واسه خوردن , اخر سر هم یه شیشه شیر نیمخورده پیدا میکنن و با چند تیکه نون بیات شروع میکنن با ولع خوردن .
میگفت دیدن این صحنه حالم و گرفت و دلم سوخت رفتم جلو و اون زباله ها و شیر فاسد شده رو از دستشون گرفتم و با خودم بردمشون به یه ساندویچی و دو تا ساندویچ با مخلفاتش براشون گرفتم و دادم دستشون و نشوندمشون یه گوشه تا بخورن میگفت رفتم سر کار و بعد از یه مدت که برای کاری از مجتمع اومدم بیرون دیدم مادرشونم اومده و دوباره بچه ها رو برده کنار سطل زباله کنار یه مشت آشغال .
دیدم چقدر این حکایت ,حکایت برخی آدمای دور و برمونه ,ادمی که گرسنه باشه هرجایی دنبال غذا میگرده حتی لا به لای زباله ها , و اگر به خاطر فقر اینقدر عزت نفسش اومد پایین اگر غذای سالمم بهش بدی باز بر اساس اون عادت میره سمت زباله . الان هم مغزها اینقدر گرسنه شدن و فقر فرهنگی و فکری به حدی رسیده که هر زباله ای را به عنوان خوراک میپذیرن و ارتزاق ذهن رو از زباله های فکری تامین میکنن آبشخور ذهنها شده چرندیات آمدنیوز و من و تو و بی بی سی و گوشها پر شده با موزیکهای تند و شیطانی که روح رو میخوره و دل رو میمیرونه فقر فرهنگی به جایی رسیده که عزت نفس قربانی و پشت بومها پر شده از کاسه گدایی فرهنگ. غربزدگی به حدیه که خود غرب هم اینقدر غربزده نیست .
آخر هم این گرسنگی ذهنی میشه باور این جملات: در خیابان ها دیوار میکشن مشکل زنان حجاب اجباری و استادیوم رفتنه فمنیست ها دلسوز زنان و حقوقشونن و اسلام در حق زن ظلم کرده فیش نجومی حق صفدر حسینی هاست .
و با تکرار هر باغی ,تکرار میکنند خبط و انتخاب اشتباه گذشته رو شعار نه غزه و نه لبنان رو طوطی وار سر میدن و با هر موجی بالا و پایین میرن در نهایت هم با منطق بی منطقی معتقدن که بین بد و بدتر انتخاب میکنن…. ذهن که خالی و گرسنه شد هر تفاله فکری را میخوره…
سلام
صدایی زلال در میان حباب تیره
از کوچه های غریب لبخندها ی سرد
……………………
http://maedeh.kowsarblog.ir/