اندر خم یک کوچه

برای در بند کردن تفکراتم
 خانه ورود

آمار وبلاگ

  • امروز: 163
  • دیروز: 184
  • 7 روز قبل: 540
  • 1 ماه قبل: 2999
  • کل بازدیدها: 130679
  • امروز اسلامی یا اسلام امروزی
    ارسال شده در 14 مهر 1400 توسط نازگل در حجاب, سبک زندگی, فضای مجازی, افکار عمومی, اسلام, روابط زن و مرد, سبک زندگی اسلامی, زن, فرهنگ, فرهنگی

    جماعت مذهبی در حال مستحیل شدن در جریان شبه مدرنی است که ارمغان توسعه‌یافتگی است. جریانی کهت طبقه متوسط شهری را درگیر سبکی متفاوت از سبک زندگی سنتی کرده و او را با خوانش جدیدی از دینداری مواجه کرده است. در این درک جدید از دینداری، فرد مذهبی تلاش می‌کند، اسلام را امروزی کند و شرع را بر عرف مدرن تطبیق دهد، حتی به غلط! یک زن مذهبی در رویارویی با این جریان شبه مدرن در حالی‌که تمایل به پوشش دارد اما دیگر تعریفش از پوشش، تعریفی نیست که یک زن سنتی دارد.

    علت این چرخش در نگاه و تفکر، به مبانی‌ای برمی‌گردد که مدرنیته بر آن استوار است. روح حاکم بر مدرنیته، امانیسم یا همان نفس اماره است؛ نفسی که خود را در دایره‌ی ولایت الهی نمی‌بیند. خودش امر می‌کند، تشخیص می‌دهد و عمل می‌کند. نفسی که بالاصاله و بالذات معیار تشخیص، مبدأ و غایت قرار می‌گیرد و انسان را دایر مدار نظام هستی می‌داند. مدرنیته که با لحظه لحظه‌ی زندگی ما درآمیخته، تمام مناسبات انسانی، تعاملات محرم و نامحرم، نوع پوشش، بافت معماری شهری و مسکونی، روش و رویکرد آموزشی‌مان را متأثر از امانیسم کرده است.

    سربند همین تأثیرپذیری و انفعال در برابر ساختارهای تمدنی غرب، زن مذهبی هنگام انتخاب پوشش ناخودآگاه به سمتی گرایش پیدا می‌کند که جامعه برای او تعریف می‌کند. او دریافته به سبکی از پوشش تمایل دارد که دیگر شبیه به پوشش یک زن سنتی نیست. ذهنیتی که از زن بودن خود پیدا کرده، ذهنیتی برساخته از رسانه و جریانات سیاسی و فرهنگی امانیسمی است. زنی که زیاد در کف جامعه حضور فیزیکی دارد. شاغل است. به راحتی با مردان تعامل دارد. لبا‌س‌های رنگی می‌پوشد. کافی‌شاپ می‌رود. از به تصویر کشیدن عاشقانه‌هایش با همسرش ابایی ندارد. حجابش متأثر از خوانش جدیدی که از پوشش پیدا کرده، دیگر ساده و غیر جذاب نیست. بل‌که دوست دارد هم پوشیده باشد، هم جذاب.

    این تنها سرنوشت زن نیمه مدرن مذهبی نیست، بل‌که مرد مذهبی در چنین جامعه‌ای خوانشی متفاوت از مردان سنتی دارد. غیرت دارد اما در عین حال از کانون توجه بودن همسرش راضی است. دین‌دار است اما دین‌مدار نه. معیار انتخاب همسرش دیگر تنها نجابت و حیا نیست، زیبا، بی نقص و شاغل بودن همسر هم برایش اصالت ذاتی دارد. مذهبی است اما پای ثابت پیج های بلاگری و حجاب استایل‌هاست و مشغول احسنت گفتن به حجاب جذاب خانم بلاگر. زیستن در جامعه‌ای که دیده شدن را فریاد می‌زند، غض بصر را برایش تهی از معنا کرده است. جامعه‌ای چنین غوغاسالار که آرمانش دیده‌شدن است، دین را اینچنین عرفی می‌کند.

    جامعه‌ای که علی‌رغم اسلامی ‌بودن، در برابر ساختارهای فرهنگی غرب واداده و همراه با روح امانیسمی ‌آن شده است. رهبر انقلاب ذیل تفسیر سوره‌ی بقره این وادادگی را این‌گونه تعبیر می‌کنند: « همیشه نظام‌های اجتماعی را به تورهای ماهیگیری مثال می‌زدم که گاهی در میان خود هزاران ماهی را می‌کشانند به یک سمت خاصی و آن ماهیان خودشان متوجه نیستند که با همان حرکت تور، دارند به یک طرفی کشیده می‌شوند و نمی‌فهمند که یک کسی دارد آنها را هدایت می‌کند در داخل تور، آنها خیال می‌کنند آزادند و دارند راه می‌روند، هیچ احساس اسارت هم نمی‌کنند. نظام‌های اجتماعی هم این چنین‌اند، حتی نظام صحیح هم به یک معنا همین‌طور است، اگر چه او دیگر اسارت نیست چون در او آگاهی و بینایی هست، وانگهی نظام مستند به خدا و بندگی بالاخره بندگی خداست، اما هر نظام اجتماعی این خصوصیت را دارد، انسان‌ها در نظام اجتماعی داخل یک تور نامرئی هستند و دارند کشانده می‌شوند به یک طرفی، اگر چنانچه آنها را به طرف بهشت ببرند، انسانها را به طرف بهشت می‌روند، و اگر بطرف جهنم ببرند، انسان‌ها دارند به طرف جهنم کشانده می‌شوند». برای جامعه‌ای که داعیه‌ی تمدن‌سازی اسلامی دارد، حل این معضلات فرهنگی و اصلاح سبک زندگی نیاز به راه‌کارهایی کلان در حد ایجاد ساختارهایی توحیدی و عبودیت‌محور دارد.

    اسلام جذاب حجاب فضای مجازی 4 نظر »
    تحریم دومینو
    ارسال شده در 16 مرداد 1400 توسط نازگل در غرب, سبک زندگی, نقد, فضای مجازی, زن, فرهنگ, فرهنگی

    .
    چند روزی است تبلیغ دومینو و استفاده از زن به عنوان یک ابژه جنسی برای تبلیغ بستنی، اعتراض‌هایی را به دنبال داشته است. چند نکته در رابطه با این مسئله قابل بررسی است. اول نگاه کالاانگارانه به زن، که البته اختصاص به الان ندارد و صبح تا شب شاهد چنین استفاده‌های ابزاری از زن چه در فروشگاه‌ها و چه در تبلیغات سیما هستیم. نگاهی که ریشه در سرمایه‌داری ‌غرب دارد و تنها فروش محصول و دامن زدن به مصرف برایش اهمیت دارد و در این راه از هر ابزاری که بتواند استفاده می‌کند.
    .
    اما اینکه چرا بیشتر از زن استفاده می‌‌شود، ریشه در دیدگاهی دارد که به صورت گسترده در سنت فلسفی غرب وجود دارد. فلسفه‌ای که همواره زنان را به منزله‌ی موجود درجه دوم، فروتر و طفیلی قلمداد کرده و زن را به مثابه حیوانی دانسته که برای خدمت به مرد آفریده شده است. این تفکر در گذشته زن را محصور در خانه می‌خواست و مرد را رب‌البیت خانه می‌دانست. به عنوان مثال پولس در رساله‌ی خود می‌گوید:« مرد به جهت زن آفریده نشده، بل‌که زن برای مرد».

    با صنعتی شدن غرب و نیاز سرمایه‌داری به کارگر ارزان، همان نگاه این‌بار با شعار حمایت از حقوق زن، او را به عرصه‌ی اجتماع کشاند و از کار خانه به کار در کارخانه و به استخدام سرمایه‌سالاران درآورد، با حقوق کمتر و گاهی کار بیشتر. اینجا زن کارگر کارخانه بود و بیش از توانش کار می‌کرد تا مردان پولدارتر شوند.

    بعدتر با بالا گرفتن کار رسانه و نیاز به تبلیغات بیشتر، زن تغییر کاربری داد و کالایی بود برای ترغیب مشتری. اما این‌بار جاذبه‌های جنسی زن در جامعه‌ای که با شتاب به سمت انقلاب جنسی پیش می‌رفت، ابزار پول‌سازی سرمایه‌داران شد. هرچه عریان‌تر پرطرفدارتر. در جامعه‌ای که شهوت حکمرانی می‌کرد (و می‌کند)، مصرف بیشتر تابعی از تحریک شهوت بیشتر شد و زن همان حیوان درجه دوم که باید خادم مرد می‌بود، بهترین ابزار. مسیری که کشور ما نیز با گرفتار شدنش در فرهنگ توسعه در حال طی کردن است.

    اما نکته‌ای را که در اینجا باید مورد توجه قرار داد، دو رو بودن سکه‌ی استخدام است. یعنی یک روی آن استخدام کننده و روی دیگر آن استخدام شونده(زن) است. به عبارت دقیق‌تر وجود قدرت و غلبه‌ی فرهنگی، که زنان نیز این نگاه را پذیرفته‌اند و عزمی برای تغییر این روند از خود نشان نمی‌دهند. چراکه پذیرفتن سبب تن‌دادن می‌شود. عموما بازار با توجه به تقاضای موجود دست به عرضه می‌زند. وقتی در چنین جامعه‌ای زن خود را به عنوان یک کالای مصرفی و ابژه‌ی جنسی پذیرفته و تسلیم#مردسالاری مدرن با تمام وجوهش شده است، چرا نباید اینچنین مصرفش کرد؟

     

    ابزار جنسی تبلیغات رسانه زن 2 نظر »
    بحران هویت زن انقلابی
    ارسال شده در 1 تیر 1400 توسط نازگل در انقلاب, حجاب, سبک زندگی, نقد, زن, فرهنگ

                                  
    این تصویر به ما می گوید با نسلی از دختران نوجوان و جوان روبرو هستیم که دچار بحران هویت زن انقلابی شده اند. دخترانی که مفهومی مردسالارانه از جهاد را فهمیده اند. دخترانی که حتی هویت زنانه خودشان را باور نکرده و از ظرفیت زنانه‌ی خود بی خبر و حتی گاهی منزجرند. سربند همین بحران هویت و فقدان معرفت، ساحت قدرت را فقط در میدان سخت دیده و در تلاشند تا خود را با تعریفی مردانه از قدرت تطبیق دهند.

    ریشه‌ی این بحران هویت و عدم درک ساحت قدرت نرم زنانه را باید در عدم تبیین و فهم تفاوت های زن و مرد جستجو کرد. وقتی تفکرات فمنیستی با اصالت دادن به ویژگی های مردانه، به دنبال توانمندسازی زنان است، زمینه‌ی ورود زن را به عرصه ای فراهم می آورد که نه تنها کوچکترین تناسبی با فعالیت در آن عرصه ندارد بلکه تصویر کاریکاتوری و ناموزون از زن در جامعه ارائه می دهد. وقتی برخی مدعی اند که زن و مرد هیچ تفاوتی ندارند و تمایزات موجود برساخت محیط و انتظارات اطرافیان است و هیچگونه تفاوت روانشناختی فی مابین آنها وجود ندارد، اولین قربانی این تفکر دختر جوانی می‌شود که به جای بهره برداری از ظرفیت های زنانه اش، به دنبال محکم کردن بند پوتین مردانه ای است که جماعت زن نشناس برایش دوخته اند.

    به عنوان مثال یکی از تفاوت هایی که خالق حکیم در کیفیت خلقت زن و مرد قائل شده است، متفاوت بودن حجم هسته آمیگدال و ترشح هورمون تستسترون در مردان نسبت به زنان است که حجم آن در مردان بیشتر می‌باشد و همین امر سبب می‌شود تا میزان پرخاشگری در آنها بیشتر دیده شود، به گونه ای که آنها را مستعد نظامی گری میکند. از طرف مقابل، ترشح زیادتر هورمون اوکسی توسین و استروژن که هورمون عشق و محبت نامیده می‌شود در زنان سبب بروز رفتارهای مادرانه، مراقبتی می‌گردد.

    به عبارت دقیق تر هیچ یک از زن و مرد به تنهایی کامل نیست و از همان جهتی که یک زن دارای کمال است یک مرد دارای نقص است. به همین دلیل هریک از این دو جنس رفع نقص خود را در وجود دیگری میبیند و این امر سبب تمایل آن دو به یکدیگر می‌شود. هر تلاشی برای برهم زدن این تفاوت سبب کاهش جذابیت آنها نسبت به یکدیگر شده و اولین آسیب برهم زدن این نظم متوجه کانون خانواده خواهد شد و یک جامعه را با بحرانی جدی روبرو خواهد کرد.

    رهبر انقلاب درباره این تفاوت می‌فرمایند: «بعضي از انگشت‌ها خيلي درشت و گنده هستند و براي کندن يک سنگ از زمين خيلي مناسب‌ند اما اگر بخواهند يک جواهر خيلي ريز را لمس کنند معلوم نيست بتوانند بردارند. اما بعضي از انگشت‌ها ظريف و باريک‌ند. آن سنگ را نمي‌توانند بردارند اما آن خرده‌جواهر و خرده‌طلا را مي‌توانند از روي زمين جمع کنند. زن و مرد اين طورند. هرکدام يک مسئوليتي دارند. نمي‌شود هم گفت مسئوليت کدام‌يک سنگين‌تر است. مسئوليت هر دو سنگين است.»

    حقوق زنان زن زنانگی ها فمنیسم مردسالاری هویت 6 نظر »
    عصر فریب
    ارسال شده در 19 اسفند 1399 توسط نازگل در غرب, سبک زندگی, افکار عمومی, نقد, زن, نفوذ, فرهنگی

                       

    در دهه شصت ، ورود تفکر سرمایه داری به کشور و شروع تغییر تدریجی سبک زندگی مسیر غلطی را پیش روی دختران جامعه ریل گذاری کرد و اولویت آنها را از ضرورت ازدواج به موقع به فضیلت تحصیل تغییر داد. مسیری که با گذشت بیش از سی سال از آن دوران، سبب تشدید بحران ازدواج دختران دهه شصت شد و جامعه خواب زده را با اعترافات ساختار شکنانه دختری مجرد با بهت و سردرگمی مواجه کرد. بحرانی که مسبب آن تفکر لیبرالی است که با نفوذ در باورهای جامعه، عده زیادی را قربانی ریل گذاری غلط کرده است.

    جامعه که گویا قرار نیست از تجربه های گذشته درس بگیرد، یکبار دیگر در آستانه گام برداشتن در مسیری است که اینبار با نفوذ تفکرات فمنیستی در میان برنامه سازان رسانه ملی، در حال ریل گذاری است؛ که در قالب برنامه‌هایی چون عصر جدید دست به هنجارشکنی زده و باتشویق زنان جامعه به قدم گذاردن در مسیری با ارزش‌های مردسالارانه و ترویج ارزش‌هایی که اولویت زنانگی محسوب نمی‌شود، قدم در مسیری گذارده‌اند که غرب دویست سال پیش آن را تجربه کرد و اکنون با کانون‌های آشفته‌ی خانواده و کودکان تک والدینی و آمار سرسام‌آور طلاق و جدایی و افزایش افسردگی مواجهه گردیده است.
    معیاری که امروز رسانه به عنوان زن قوی به خورد جامعه می‌دهد، معیاری نیست که مولفه‌های آن در دین ما تعریف شده است. تعریف زن قوی بودن، زور بازو داشتن و هنجارشکن بودن نیست.


    حدود دویست سال پیش جامعه‌ی آمریکایی چیزی نبود که امروزه با آن مواجه هستیم. مردم دارای علقه‌های مذهبی بودند و خانواده از اصالت برخوردار بود. زنان دل در گرو همسر و فرزندان داشتند و خانه‌داری برایشان لذت‌بخش بود. خانواده‌ها پرجمعیت و وابستگی‌های عاطفی بین اعضای خانواده وجود داشت. از سال 1900 میلادی و با آمدن سینما مسیر جدیدی پیش روی مردم غرب گشوده شد و آنها را با عالمی جدید از رویاها روبرو کرد. برنایز خواهرزاده زیگموندفروید با پی بردن به اهمیت ناخودآگاه مردم و نقش رسانه‌ها تلاش کرد تا با بهره‌بری از این دو عامل در کنار هم، هنجارهای جامعه را تغییر دهد و مسیر جدیدی را پیش ‌روی جامعه‌ی سنتی آمریکا ریل‌گذاری کند؛ جامعه‌ای که هنوز در مقابل ناهنجاری‌ها مقاومت نشان می‌دادند. تغییر باورهای یک جامعه‌ی خانواده‌محور اگرچه در ابتدا غیرممکن می‌نمود، اما با کمک رسانه و جریانات فمنیستی به راحتی امکان‌پذیر گردید. مردم آمریکا شاید در ابتدا به سرانجامی که چنین ساختار شکنی‌هایی قرار بود برایشان به ارمغان بیاورد حتی فکر هم نمی‌کردند. راهی که بزرگترین قربانی آن خانواده بود.

    لازم به ذکر است این نوشته به دنبال نفی اهمیت ورزش برای زنان نیست، که حتی ورزش را امری واجب و ضروری برای زنان می داند و لزوم بسترسازی درست برای گام برداشتن زنان در این مسیر را از وظایف مسوولان قلمداد میکند. نقد این نوشتار متوجه نفوذ جریانی پنهان در رسانه و نهادهای مسوول است که هدفش سوق دادن دختران جامعه در مسیری غیرفطری و مخالف طبیعت ظریف و ظرافت زنانه است و برای نیل به این هدف در تلاش است جامعه را با خود همراه کند. پایان این آغاز بهت و بحرانی دیگر برای جامعه به همراه خواهد داشت.                

    رسانه ملی زنان عصر جدید فمنیسم 15 نظر »
    بزرگ مثل میرزا کوچک
    ارسال شده در 3 دی 1399 توسط نازگل در جهان اسلام, شهدا, سیاسی, اسلام, بصیرت, تاریخ

    چندین ماه پس از تاج‌گذاری احمدشاه، جنگ جهانی اول بین سرمایه‌داری غرب و سوسیالیزم شرق، بالا گرفت. جنگی که با قتل ولی‌عهد اتریش توسط صرب‌ها شروع شد و امتدادش به خاک ایران کشیده شد و لشکر روس‌ها را به سمت مرز ایران گسیل داشت. ارتش انگلیس از یک‌طرف و نیروهای عثمانی از طرفی دیگر، با زیر پا گذاشتن حقوق بین‌الملل، خاک وطن را محل تاخت و تاز خصمانه‌ی خود قرار دادند. در این اوضاع نابسامان، حقوق مردم ایران به صورت عام و ساکنان خطه‌ی شمالی کشور به صورت خاص، زیر چکمه‌ی ارتش تزاری روس، نادیده گرفته می‌شد و مال و ناموس این مردم نجیب، بازیچه‌ی امیال سربازان روسی قرار می‌گرفت. جنگی که ارمغانش برای ملت ایران، تشدید هرج و مرج داخلی، ناامنی، فقر و آشفتگی بیش‌تر اجتماعی و سیاسی بود.
    ▪️▪️▪️
    احمدشاه، هم‌چون دیگر شاهان قاجار، ترجیحش تماشای بدبختی و فلاکت مردم بود. واحد سواره‌نظام ارتش که قبل‌تر با تدبیر قجری به بریگاد قزاق سپرده شده بود، تمام تلاشش را می‌کرد تا هیچ‌گونه برخورد خصمانه‌ای با قزاق‌های روس نداشته باشد. این انفعال، ریشه در قراردادی داشت که پس از دومین سفر اروپایی ناصرالدین‌شاه به ایروان، با دولت روس منعقد شده بود و به‌موجب آن، سربازان ایرانی زیر نظر افسران روس آموزش می‌دیدند. قراردادی که موجه‌ترین دلیلش، خوشایند شاه از لباس متحدالشکل هنگ‌سوار قزاق، در خلال سان دیدن بود. در پی همین هوس ملوکانه، زمام امور ایران به دست روس‌ها سپرده شد. افسران قزاق، گزارش‌های سیاسی و نظامی‌شان را به پطرزبورگ یا سفارت روسیه در تهران می‌دادند اما حقوق و مزایای‌شان را از دولت بدبخت، بی‌عرضه، بیگانه‌پرست و ناکارآمد ایران می‌گرفتند.
    ▪️▪️▪️
    روزگار عجیبی بر این سرزمین می‌گذشت. یک‌طرف روس‌ها حکم می‌راندند؛ یک‌طرف اربابان و ملوک‌الدوله‌ها و این وسط، گرده‌ی رعیت زیر شلاق ملاکین و مباشران هر روز سیاه‌تر می‌شد. برای اربابانی که نان‌شان را در خون رعیت ترید می‌کردند، کافی بود پرچم روس بر بالای عمارت‌شان در اهتزار باشد تا کسی پیگیر آمار خلاف‌های ریز و درشت‌شان نشود. ازدواج بی‌اذن ارباب ممنوع و در گرو باج‌سبیلی بود که رعیت‌زاده باید در قالب پول یا سکه‌ی طلا می‌پرداخت. گاهی ارباب پا را فراتر از گلیم شرف می‌گذاشت و گوهر شرافت دهقان‌زاده را طلب می‌کرد. حاکمان هر ایالت‌ که هم‌چون عروسک خیمه‌شب‌بازی در دستان صاحبان قدرت بودند، گاه و بی‌گاه سوار بر کالسکه‌ای که با چندین خدم و حشم اسکورت می‌شد، میان روستا متفرعنانه تاب می‌خوردند و ارد ناشتا می‌دادند تا ابهت پوشالی‌شان را در قالب عبارت «کور شو و دور شو» به‌رخ رعیت بی‌نوا بکشند. ملتی که با مشروطه به اصلاح امیدوار شده بود، اینک نه تنها افول آن انقلاب را نظاره می‌کرد، بل‌که شاهد ننگ تاریخی دیگری زیر چکمه‌ی روس و خدعه‌ی انگلیس بود.
    ▪️▪️▪️
    «یتیم‌خانه‌ی ایران» نیازمند دست حمایت پدری شجاع و غیرتمند بود تا در این بلبشوی سیاسی و نظامی، بتواند قدری کمر راست کند. یونس، پسر میرزای بزرگ که در ابتدای امر، الفبای مبارزه را با رخت طلبگی در میان حجره‌های مدرسه‌ی «حاجی‌حسن» رشت آموزش دیده بود، در مواجهه با این نابسامانی‌ها تغییر مشی داد. میرزا، عبا را با چوخا (کت ضخیم پشمین) نعلین را با چموش (کفش با چرم گاومیش) و عمامه را با کلاه نمدی سیاه تاخت زد. او که از جوانی مشروطه‌خواه بود، قلم و کتاب را زمین گذاشت، تفنگ و فشنگ برداشت و از مجتهدی بالقوه به مجاهدی بالفعل تبدیل شد. «میرزا کوچک‌خان» در بدو امر با رجال دین و سیاست، وابسته‌ به «هیئت اتحاد اسلام» در تهران به مذاکره نشست. او تنها راه چاره را در تشکیل کانون ثابتی می‌دید که بر علیه بیدادگری‌ها به‌پا خیزد. از نظر میرزا، جنگل‌های انبوه گیلان، بهترین کانون مبارزه بود. «حاج‌احمد کسمایی» با حمایت مادی و معنوی از «نهضت‌جنگل» میرزا را در تهیه‌ی سلاح یاری کرد تا کانون سری مبارزه را در جنگل بنیان نهد. یونس، ایدئولوژی جنگلی‌ها را این‌گونه بیان کرد: «ما قبل از هرچیز، طرفدار استقلال مملکت ایرانیم. استقلالی به تمام معنای کلمه؛ یعنی بدون اندک مداخله‌ی هیچ دولت اجنبی. اصلاح اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلاتی دولتی که هرچه بر سر ایران آمده از فساد تشکیلات است. ما طرفدار یگانگی عموم مسلمانانیم». رفته‌رفته فتیله‌ی این خروش مردمی بالا گرفت و رشادت‌های این فئه‌ی قلیله، خونی تازه در کالبد #گیلان و #ایران تزریق کرد.
    ▪️▪️▪️

    پیروزی‌های پی‌درپی جنگلی‌ها در برابر قوای روس و نیروهای دولتی، محبوبیت آن‌ها را در میان مردم افزایش داد. سه سال پس از شروع جنگ جهانی اول و هم‌زمان با انقلاب اکتبر روسیه، قدرت نهضت جنگل به اوج خود رسید. نفوذ جنگلی‌ها به قدری افزایش یافت که دامنه‌ی کمک‌های‌شان حتی به پایتخت مملکت هم می‌رسید. ابراهیم فخرایی در کتاب «سردار جنگل» می‌نویسد: «زمانی بود که در تهران قحطی و هرج‌ومرج، حکم‌فرمایی می‌کرد. طبقه‌ی بی‌بضاعت از علف بیابان، پوست خیک و لاشه‌ی حیوانات تغذیه می‌کردند. برنج، گندم و جو نایاب بود. به دستور دولت، یک نوع آشی در معابر فروخته می‌شد. هر که می‌خورد، ورم می‌آورد و می‌مرد. معلوم شد که کاسب‌های عالی‌شأن پایتخت، گوشت‌های مردار را در آش می‌ریزند تا نفع بیش‌تری ببرند. دولت در این اوضاع تکان نمی‌خورد. جنگلی‌ها بودند که دویست خروار برنج برای اهالی قحطی‌زده‌ی تهران فرستادند و تعهد کردند ماهانه ده‌هزار تومان به نفع درماندگان و قحطی‌زدگان بپردازند».
    ▪️▪️▪️
    حضور میرزا در میدان جنگ، ذره‌ای از دغدغه‌اش را در امر فرهنگ کم نکرد. او معتقد بود: «عقب‌ماندگی ایرانیان، ریشه در بی‌فرهنگی دارد». بنابراین بخشی از تلاش خود را صرف سامان‌دادن به امر فرهنگ و تأسیس مدارسی با همین جهت‌گیری کرد. زمانی که می‌رفت تا شعله‌ی گرمابخش «نهضت جنگل» فراگیر شود، قزاق‌های روس با هم‌دستی سربازان انگلیس، آتش جنگ منجیل را به طمع نفت، برافروختند. از رهگذر این جنگ، شکست سختی متوجه قوای جنگل شد. با عقب‌نشینی جنگلی‌ها، شهر رشت به دست انگلیس‌ها افتاد. درگیری‌های نامنظم بین قوای انگلیس‌ و مردان جنگل به امری روزمره بدل گردید. درست در همین شرایط، احتکار خواربار در دستور کار مقاطعه‌کاران و بازرگانان ابن‌الوقت قرار گرفت. برنج که بخش اعظم مصرف روزانه‌ی مردم گیلان بود، نایاب شد؛ به‌گونه‌ای که تنها دست طبقات اشراف و اعیان به آن می‌رسید. این‌گونه، خطر قحطی، مزید بر خطر ناامنی شد. سیاست انگلیسی‌ها از احتکار خواربار و ایجاد قحطی مصنوعی، به زانو درآوردن مردم و تحریک افکار عمومی بر علیه جنگلی‌ها بود تا بدین‌وسیله آن‌ها را مسبب این کمبودها و سختی‌ها نشان دهند.
    ▪️▪️▪️
    با پیروزی انگلیس در جنگ جهانی اول، دامنه‌ی نفوذ این ‌روباه که البته آن زمان، دوران جوانی‌اش را می‌گذراند، در ایران روزبه‌روز افزایش یافت. «وثوق‌الدوله» با حمایت انگلیسی‌ها به نخست‌وزیری منصوب و مجری سیاست‌های مورد نظر بریتانیا، من‌جمله سرکوب نهضت جنگل ‌شد. انگلیس که با سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» از نمد اختلافات پیش آمده بین حاج‌احمد کسمایی و میرزا، به‌دنبال کلاه استعماری خویش بود، سرانجام موفق شد با حیله‌ی وثوق‌الدوله، کسمایی را تسلیم دولت ایران کند. از این پس بود که میرزا و دیگر جنگلی‌ها مورد تعقیب دائم قوای دولتی قرار گرفتند. تا جایی که دکتر حشمت، از هم‌رزمان وفادار میرزا نیز وادار به #تسلیم و در نهایت #اعدام شد. مجاهدین باقی‌مانده هم رفته‌رفته قدرت مقاومت‌شان را از دست می‌دادند و راضی به تسلیم می‌شدند. «کوچک جنگلی» که اوضاع را چنین وخیم دید، در نطقی خطاب به یاران باقی‌مانده‌اش گفت: «رفقا! این روزها بهترین اوقات آزمایش است. بعضی‌ها تفنگ را برداشته، با اسلحه تسلیم می‌شوند. هرچند وضع‌مان بد است، خسته و فرسوده‌ایم و بی‌پول و بی‌آذوقه در معرض تندباد حوادثیم، ولی از شما می‌پرسم؛ آیا برای عاشقان میهن، این‌گونه سختی‌ها دارای اهمیت است؟ آن‌ها که خواهان ترقی و تعالی وطن‌اند، نباید از هیچ‌چیز پروا کنند!»
    ▪️▪️▪️

    میرزا که سر تسلیم نداشت، به‌همراه هشت تن از مجاهدان، کوه‌به‌کوه و جنگل‌به‌جنگل می‌گریخت. پیرو اعلامیه‌ی فرماندهی نیروی قزاق، کسی حق پناه‌دادن به جنگلی‌ها را نداشت؛ در غیر این‌صورت، خانه‌اش به آتش کشیده می‌شد. هیچ‌کدام از این سختی‌ها باعث نشد میرزا از پای بیفتد. او یک‌بار دیگر به کمک خالوقربان و احسان‌الله‌خان «کمیته‌‌ی انقلاب سرخ ایران» را تشکیل داد و «حکومت جمهوری گیلان» را تأسیس کرد. حکومتی که اساس آن بر مبنای حفظ موازین اسلام و لغو تمام قراردادهای استعماری بود. در این مقطع، میرزا به منظور کاهش فشار انگلیسی‌ها، قراردادی را با بلشویک‌ها امضاء کرد؛ اما با این شرط مهم که کسی حق تبلیغ کمونیست را در ایران نداشته باشد. چیزی نگذشت که طرف‌داران بلشویک‌ها در ایران و شگفتا که به رهبری احسان‌الله‌خان، به تبلیغ بل‌که کودتا علیه میرزا مشغول شدند؛ میرزایی که دقیقه به دقیقه تنهاتر می‌شد. با کودتای کمونیست‌های داخلی، خیانت شوروی، خباثت انگلیس، استبداد رضاخانی و صدالبته بی‌وفایی یاران، عمر جمهوری مستعجل میرزا به یک‌سال نکشیده، پایان یافت. در این میان احسان‌الله‌خان به قوای روس پیوست و خالوقربان با دریافت امان‌نامه از رضاخان، خود را تسلیم قوای دولتی کرد. گائوک و میرزا به عنوان آخرین بازمانده‌های قوای جنگل، در مسیر گیلان به خلخال، میان توده‌های برف زمین‌گیر شدند و جسد یخ‌زده‌شان توسط مردم، به دهکدهی خانقاه منتقل شد. اندکی بعد، سر میرزا توسط قوای دولت، از بدنش جدا شد و توسط خالوقربان به رضاخان جلاد هدیه شد تا عمر نهضت هفت‌ساله‌ی جنگل، به همین شرح که رفت، به پایان برسد؛ لیکن کوچک جنگلی تا ابد در قلب تمام آزادی‌خواهان و ایران‌دوستان، بزرگ و جاویدان باقی بماند.
    منتشر شده در روزنامه دیواری حق

    انگلیس ایران روس قاجار میرزا کوچک خان جنگلی نهضت جنگل نظر دهید »
    • 1
    • ...
    • 9
    • 10
    • 11
    • ...
    • 12
    • ...
    • 13
    • 14
    • 15
    • ...
    • 16
    • ...
    • 17
    • 18
    • 19
    • ...
    • 47

    آخرین مطالب

    • تیغ تیز «پیرپسر» بر گلوی پدر
    • خون بر موشک پیروز است
    • عهد خون باطل‌السحر طرح خصم دون 
    • كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ.....
    • صبح روزی که جنگ شد..
    • مباهله‌ی امروزت را بشناس
    • هسته‌ی سخت یا اقلیت مصلح؟!
    • بازی استعمار
    • دوربین‌ها خاموش
    • پنجه‌های آهنین پشت دست‌کش‌های مخملین

    آخرین نظرات

    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    •  
      • آتش به اختیار
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • ذاكري  
      • جمعه های انتظار
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب  
      • منتظر پرور
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در اراده‌ی خدا چیست؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در اراده‌ی خدا چیست؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در اراده‌ی خدا چیست؟
    • ... در اراده‌ی خدا چیست؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در از افتضاح تا افتتاح
    • معاونت فرهنگی تربیتی در از افتضاح تا افتتاح
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • ... در عصر فریب
    • ... در عصر فریب
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در آیا مرکل یک زن موفق است؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در از افتضاح تا افتتاح
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • ... در عصر فریب
    مرداد 1404
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
            1 2 3
    4 5 6 7 8 9 10
    11 12 13 14 15 16 17
    18 19 20 21 22 23 24
    25 26 27 28 29 30 31

    اندر خم یک کوچه

    جایی برای نوشتن از تمام دغدغه هایم **** سیاسی هم می نویسم که سیاست ما عین دیانت ماست **** قلم اگر از حق ننویسد لایق شکستن است نه قسم خوردن **** تمام محتوای این وبلاگ تولیدی است. ارتباط با من: maryam.3461@gmail.com اینستاگرام....@MARYAM_ORDOUEI

    جستجو

    موضوعات

    • همه
    • fatf
    • اخلاق
    • اسلام
    • افکار عمومی
    • اقتصاد مقاومتی
    • امام حسین علیه السلام
    • امام زمان عج
    • اندیشه شهید مطهری
    • انقلاب
    • بدون موضوع
    • برجام
    • بصیرت
    • تاریخ
    • تولید داخلی
    • جنگ
    • جهان اسلام
    • حجاب
    • خدا
    • دلنوشته
    • رسانه
    • روابط زن و مرد
    • زن
    • زن
    • سبک زندگی
    • سبک زندگی اسلامی
    • سپاه
    • سیاسی
    • شهدا
    • ظهور
    • غرب
    • فرهنگ
    • فرهنگی
    • فضای مجازی
    • فمنیسم
    • فمنیسم
    • قرآن
    • قرآن
    • مدافعان حرم
    • مطالعه
    • معرفی کتاب
      • آمریکا
    • مقاومت
    • مناسبتی
    • منافقان
    • نفوذ
    • نقد
    • نقد
    • نقد فیلم
    • نقد کتاب
    • نهج البلاغه
    • ورزش
    • ولایت فقیه
    • پیاده روی اربعین
    • یمن

    فیدهای XML

    • RSS 2.0: مطالب, نظرات
    • Atom: مطالب, نظرات
    • RDF: مطالب, نظرات
    • RSS 0.92: مطالب, نظرات
    • _sitemap: مطالب, نظرات
    RSS چیست؟

    پیوندهای وبلاگ

    • کانال مطالب وبلاگ در ایتا
    • خامنه ای دات آی آر
    • غیث
    • خانه

    آمار

    • امروز: 163
    • دیروز: 184
    • 7 روز قبل: 540
    • 1 ماه قبل: 2999
    • کل بازدیدها: 130679
    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان