شهید آوینی در کتاب رستاخیزجان وقتی قلمش حول «ادبیات آزاد یا متعهد» میچرخد، به نقل از کامو مینویسد:«کلمههای آزادی و برابری را، هم بر سردر زندانها مینویسند و هم بر سردر معابد بازرگانی، با این همه به فحشا کشاندن کلمهها با عواقب آن همراه است». ما امروز شاهد عواقب همان امری هستیم که کامو میگفت؛ به فحشا کشاندن کلمات.
آری! قصهی اکنون غیرت نیز، ابتلای به فحشا است. گویی غیرتی که خود به معنای غیرزدایی است، نیاز به غیرزدایی از فحشایی دارد که مبتلابه شده است. امروز به جنون هر بیغیرتی که یک قمه به دست میگیرد و سربند حسادت جنسیاش یا حمیت جاهلیاش سر ناموسش را گرد تا گرد میبرد، غیرت میگویند. بیماری روانی و مقهور طبیعت حیوانی که با شهوت و خشم و غضبی که قمه به دستش داده، مشقِ خشونت میکند و نشرِ نجاست میدهد کجا نشان از غیرت دارد.
غیرت مشق دوست داشتن است و نشر طهارت و غیور صفت خداوند است و هر کس به او منتسب است. غیرت خصلتی انسانی است و فضیلتی اخلاقی، که ریشه در فطرتی خداشناس دارد نه میلی نفسانی در درجات پایین حیوانی.
غیرت احساسی در درجات عالی بشری است.
غیرت، پاسبانیِ ناموس است از هر گزند و آفتی.
نگهبانی نسل است از هر آمیختگی.
غیرت دغدغهای است متعالی در پی طهارت نسل و طهارت اجتماع.
مردانگی است، پاسبان زنانگی.
شوری است آمیخته باشعور.
معنای غیرت را آن زنی میفهمد که میان شلوغی جمعیت، دست مردی برایش کوچه گشوده تا عبور کند.
معنای غیرت را آن زنی میفهمد که سینهی ستبر مردی، دیوار حائل عفافش شده آن وقتی که سیبل تیر زهرآگین نگاه و تمسخر نامحرمان بوده.
معنای غیرت را آن زنی میفهمد که با دست مردی از اسارت گرگها رهانیده شده.
معنای غیرت را زنی میفهمد که از میدان خشونت به ساحل امنیت رسیده.
آری غیرت پل عبور ما زنان از خشونت، قضاوت، اذیت، حسادت، جهالت و تمام «اَت»هایی است که ریشه در نفسانیت دارند.
غیرت اگر مبتلا به فحشا شد، فحشا مبتلابه اجتماع خواهد شد. غیرت را اینچنین با جهالت سر نبرید.
آخرین نظرات