یادتان میآید زمانی هاشمی گفت گفتمان بجای موشک؟ آن موقع تصور خیلیها از گفتمان، گفتگو و مذاکره بود. در حالیکه هاشمی افق بلندتری را در نظر گرفته و خیز برداشته بود برای استحالهی انقلاب و نابودی دستاورد عظیم امام راحل یعنی « گفتمان انقلاب اسلامی» برای درک بهتر این حرف نیاز است تا بیشتر با معنای گفتمان آشنا شویم. فهم یک عقیده، پذیرش آن، تکرار و تبدیل کردن آن به یک مطالبه عمومی را گفتمان میگویند. این گفتمان چارچوبی دارد و در این چارچوب هدف و ارزشهایی قابل تعریفند. هدف در وهله اول باید درونی باشد به گونهای که انسان عمیقا آن را باور داشته باشد. این هدف ارزشها را به دو دسته خوب و بد تقسیم میکند و با دل دادن به آن حب و بغض مشخص میشود. زندگی برای رسیدن به آن تنظیم و کارهایی که موجب رسیدن به آن هدف میشوند، ارزش نامیده و عواملی که مانع ایجاد میکنند، ضد ارزش میشوند. حال اگر یک هدف به صورت مطالبه عمومی درآمد، مجموعه این هدف و ارزش و ضد ارزشها میشود گفتمان. اینجاست که مردم به نفع کسی شعار می دهند و از او حمایت میکنند که به آنها در رسیدن به آن هدف کمک کند و راه رسیدن به آن را سرعت بخشد.
امام خمینی گفتمانی را احیاء کرد که هزار و چهارصد سال از شروع آن میگذشت. گفتمانی که دنیای دو قطبی کمونیسم و لیبرالیسم را سه قطبی و اندک زمانی بعد یک قطب آن را حذف کرد. امام راحل فقه مبتنی بر طهارت و نجاست را به فقه حکومتی ارتقاء داد و اسلام سیاسی را زنده کرد. اسلامی را که به کنج حجرهها خزیده و محدود در غسل و وضو بود به عرصه اجتماع کشاند. ولایت طاغوت را به ولایت فقیه بدل کرد و دکان ملاهای متحجر و بیشعور درباری را تخته کرد. امام توحید را در جامعه زنده کرد. توحید یعنی انسان، فعل و اراده خودش را در طول فعل و اراده خداوند ببیند و فهم خود را در مقابل فهم خداوند قرار ندهد. توحید یعنی انسان به حکمت و علم لایتناهی خداوند باور داشته باشد و خود را مستقل از خداوند نداند. همانا مشکل بشر از جایی آغاز میشود که فهم خود را بالاتر از فهم خداوند و نادانی خود را در تقابل با علم بیکران او قرار میدهد. اینجاست که تضاد گفتمانی رخ میدهد و بنده آنچه را خداوند خیر میبیند، شر تصور میکند و آنچه را آن یکتای بی همتا شر میبیند، خیر فرض میکند و مصداق این کلام احدیت می شود که «وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» به عبارت دقیق تر تضاد گفتمانی یعنی ارزش شدن ضد ارزش و بالعکس.
بشری که با خداوند تضاد گفتمانی دارد به قصاص، حجاب و….خرده میگیرد و در برابر امر خداوند قد علم میکند. در حالیکه خداوند در دل قصاص حیات و در دل حجاب مصونیت، آرامش و حفاظت از مرزهای جنسیتی را قرار داده است. لیبرالیسم که همان گفتمان امثال هاشمی و روحانی است دقیقا مقابل این گفتمان است. برای فهم دقیق تر تضاد گفتمانی به این روایت دقت کنید:«از امام حسن مجتبی علیه السلام سؤال کردند: شما که در زمان پدر بزرگوارتان در جریان جنگ صفین میجنگیدید, چرا الان با معاویه صلح کردید؟ قبلا صلح نمیکردید اما الان صلح کردید. فرمود ما عوض نشدیم بلکه شما عوض شدید” کُنتُم فی مُنتَدَبکم الی صفین و دینکُم أمامَ دنیاکُم و قد اصبَحتُمُ الیوم و دنیاکُم أمامَ دینِکُم” در زمان جنگ صفین که ما میجنگیدیم شما به رهبری دین حرکت میکردید و پیشاپیش کارهایتان دین بود و خواستههایتان در کنار دین تأمین میشد, اما الان دین را کنار گذاشتید» نَبَذوهُ وَراءَ ظُهورِهم” و پیشاپیش برنامه هایتان خواسته های دنیایی شماست و به دین پشت کردید.»
امام خوب میدانست زمانی که در جامعهای توحید فراموش شود، امام معصوم هم از رأس کنار گذاشته و امامی به پذیرفتن ولایت عهدی مأمون وادار میشود. امام خمینی به تأسی از امام رضا علیه السلام که جامعه مامون زده طوس را مخاطب سلسله الذهب و کلمه لااله الا الله را شرط ایمنی از عذاب و ولایت را شرط حفظ توحید قرار داد؛ عَلَم توحید را بلند کرد و شرط حفظش را ولایت فقیه قرار داد. نگاه توحیدی امام «ما نمیتوانیم» را تبدیل به «ما میتوانیم» کرد و ایرانی را که سگ پاسبان منافع آمریکا در منطقه بود به ایران قدرت اول منطقه بدل کرد. امام گفتمان « ما آمدیم تا در این دنیا قیمت پیدا کنیم» را بجای گفتمان «ما آمدیم در این دنیا به هر قیمتی زندگی کنیم » جایگزین کرد. مهمترین کاری که امام روحالله انجام داد، تغییر دادن گفتمان حاکم بر کشور بود. رهبر انقلاب این گفتمان را تداوم بخشید و شهید رئیسی به این گفتمان جان دوباره داد.
موضوع: "سیاسی"
بعد از اجرایی شدن طرح عفاف و حجاب که همزمان با عملیات وعده صادق رقم خورد، کلیپی از صحنهی اهدای گل یک بانو به نیروهای انتظامی به ضمیمهی گفتگویی از این بانو با مجریان این طرح در شبکههای مجازی وایرال شد: « از دیشب که ایران اسرائیل رو زده، خیلی خوشحالم. میشه منم مثل شما بشم؟ بهم بگید باید چکار بکنم؟» «باهاش صحبت کردیم که اگه دوست داشته باشی میتونی چادر سر کنی.» برخی در واکنش به این پیشنهاد موضعی قابل تأمل داشتند. مثلا شخصی نوشته بود: «یعنی هرکی قراره شبیه شما باشه باید چادر سر کنه؟» به نظر میرسد چادر در اذهان برخی جایگاه مبارزاتی و هویتی خود را از دست داده است. به زعم نگارنده پیشنهاد چادر در این موقعیت نه تنها پیشنهاد نابجایی نیست، بلکه از قضا در جایی که صحبت از تقابل با استکبار در میان است باید چادر را به عنوان لباس رزم پیشنهاد داد. کسی که بخواهد در خط مقدم مبارزه با دشمن قرار گیرد باید خودش را به مهمترین نماد این مبارزه مسلح کند. پوششی که قدمت مبارزه با آن به دههها قبل باز میگردد. اگرچه تاریخ شروع علنی این مبارزه به کشف حجاب رضاخانی بازمیگردد اما کمتر کسی از دشمنیهای پنهان و آشکار پهلوی دوم با چادر و مبارزات نرم او برای حذف آن سخن گفته است.
آذر ماه سال 55 بود که در شورای فرهنگی امور اجتماعی نخستوزیری طرحی برای حذف چادر از پوشش زنان ارائه میشود. گزینههای روی میز این طرح راهکارهایی درازمدت و کوتاه مدت به منظور مبارزه با چادر است. تأکید بر استفاده از ظرفیت رسانههای گروهی و نفوذ کلام روحانیون شناختهشده در جهت تفکیک مفهوم حجاب از چادر از جمله راهکارهای بلندمدت است. یکی از بندهای این سند به چگونگی استفاده از ظرفیت تلویزیون اختصاص مییابد: «بهرهگیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاک محلی و نشاندادن جنبههای دست و پاگیر چادر» برای اهداف کوتاهمدت نیز گامهایی اجرایی طراحی میشود که شامل یازده بند تحریمی-تنبیهی و دو بند تشویقی برای حذف چادر از پوشش زنان است. اشرف پهلوی که ریاست سازمان زنان ایران به عنوان یک سازمان فمنیستی را در زمان پهلوی دوم بر عهده دارد در مصاحبهای با مجله زن روز در سال 55 میگوید: «یکی از مظاهر تهماندههای ارتجاع فکری ادامه چادر به سرکردن است…به سازمان زنان دستور دادهام که بررسی کنند و ببینند این حرکتِ بخصوص از کجا سرچشمه گرفته است؛ زیرا من چیزی به نام «چادر» را در جامعهی ایران قبول ندارم و لغت «چادر» را اصلا رد میکنم.»
رهبر انقلاب بارها در بیانات خود به اهمیت جایگاه چادر به عنوان نماد هویت ملی اشاره میکنند: « توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینههای مربوط به پوشش زن از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم اما چادر نباشد؛ این فکر غلطی است. نه این که من بخواهم بگویم چادر نوع منحصر است؛ نه من میگویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانهی ملی ماست.» حتی نسبت به نقشهی گام به گام دشمن در جهت حذف چادر هشدار میدهند: «شما خیال کردهاید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضا آن مقنعهی کذایی و آن لباسهای «و لیضربن بخمرهن على جيوبهن» و همانهایی را که در قرآن هست درست کردیم دست از سر ما بر میدارند؟ نه آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها میخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عینا اینجا عمل بشود.»
البته دشمنی با نمادهای هویتی مسلمانان تنها به چادر منحصر نمیشود. چفیه نیز که نماد مقاومت و هویت فلسطینیان است از این گزند مصون نمانده و مورد دستبرد طراحان لباس اسرائیلی قرار گرفته تا از معنای مبارزاتی تهی شود. یک طراح اسرائیلی در سال 2015 در قالب برگزاری فشنشویی در تلاویو از لباسهایی با طرح چفیه رونمایی میکند که نه نوع طراحی لباسها نسبتی با هویت زن مسلمان فلسطینی دارد و نه استفادهکنندگان آنها نسبتی با اسلام و مقاومت. شرکت لوئی ویتون نیز طرح چفیه را برای صنعت مد مورد استفاده قرار میدهد. گاردین در سال 2019 طی مقالهای مینویسد: «چفیه نماد مبارزاتی فلسطین قربانی مد میشود.»
یادداشت اختصاصی برای پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐 |@asrezanan_ir|
#یاددزیاد در رابطه با کنشگری زنانه گفتهاند و شنیدهایم. اما کمتر در رابطه با کم و کیف این کنشگری در یک جامعهی ولایی سخن به میان آمده است. به عنوان مثال وقتی در یک جامعهای که از قضا دشمن زیاد دارد و جنایتی توسط همان دشمن رقم میخورد، یک زن فعال و کنشگر اجتماعی چگونه باید موضعگیری کند تا تیر درست به هدف بنشیند و دشمن توان بهرهبرداری از آن موضع را نداشته باشد؛ به ویژه زمانیکه سخنان و مواضع آن کنشگر در عرصهی سیاسی و اجتماعی برد زیادی دارد و دشمن روی آن حساب باز میکند. مطلبی را میخواندم که نقبی به دل تاریخ زده و مرثیهخوانی دو بانوی شیعه را روایت میکرد. وقتی شمشیر صیقلخورده با جهل و تحجر مرادی فرق عدالت را شکافت و شهادت مولی حاصل شد، تاریخ به تماشای مرثیهخوانی اهل و عیال علی علیهالسلام نشست. امامه همسر امیرالمومنین علی علیهالسلام یکی از زنان مرثیهخوان شهادت مولی است. تاریخ مینویسد: « اين بانو ميچرخد و او را ميجويد وقتى نوميد ميشود بانك به شيون بر ميآورد: كان الناس اذا فقدوا عليا نعام جال فى بلد سنينا انگار كه مردم وقتى على را از دست دادهاند شتر مرغانى هستند كه به گمراهى مىگردند.»
این شعر اگرچه روایت سوز دل امامه است، اما با نظر به جایگاه و نسبتی که او با خلیفه و امام مسلمین دارد، میتواند منتقلکنندهی یک پیام سیاسی نه تنها به مردم که به دشمنان باشد. وقتی حرف از سرگردانی امت بعد از علی علیهالسلام میزند، کلامش دو پهلو و قابل تفسیر است. میتواند ناامیدی را به جان شیعیان و یاران علی علیهالسلام تزریق کند. اگر عمیقتر نگاه کنیم حتی میتواند مخابرهکنندهی این پیام به جامعه باشد که بعد از علی امام و خلیفهی برحقی نیست، در حالیکه امام مجتبی علیهالسلام امام بعد از او است. تا اینجا را نگه دارید و بیایید وصف حال امکلثوم دختر مولا و ابیاتش در پاسخ به امامه را بخوانیم: « ام كلثوم اشك ميريزد و امامه را در اين ماتم و شيون پاسخ ميگويد: از شماتت لب فرو بند اى معاويه پسر حرب، زيرا وارث خلافت در كنار ماست. ما بر اساس رضاى دل عهد اتفاق بستهايم كه خلافت را به پسر پيامبر واگذاريم. هرگز زمام امور خود را جز به دست او به دست كس ندهیم. با شمشيرهاى تيز و سواران نامى نيروى دشمن را پاسخ گوئيم.» هر دو بانو عزیزی را از دست دادهاند. هردو از خاندان اهل بیت علیهمالسلام هستند و عزادار. موقعیتشان حساس و موضعگیریهایشان در رصد دشمن است. آنچه امامه میگوید اگرچه در قاالب عزاداری است اما دقیق که میشویم گویی دارد پیام ضعف صادر میکند و ناامیدی؛ چراکه قولش سدید نیست.
آن سو اما امکلثوم در مواجهه با غم و مصیبتی که جهان اسلام متحمل شده است، در اوج عاطفه و با کمال درایت و عقلانیت هم مرثیه میخواند و هم رجز. از ادامهی راه امامت و سیاست میگوید. اگرچه دلش با غم پدر لرزیده اما ذرهای از خباثت دشمن نترسیده و شجاعانه در برابر شجرهی خبیثه موضع میگیرد. حالا بیایید همین صحنه را به امروز و دیروزمان بیاوریم. دیروزی که مردممان را در سالگرد سردارمان در خاک کرمان به خون غلتاندند و امروزی که رژیم خبیث اسرائیل ذلیلانه همچون اسلافش فرماندههامان را با ناجوانمردی در خاک سوریه به مسلخ شهادت برده است. موضع ما به کدام یک شبیهتر است؟ به امامه یا به امکلثوم؟
منتشر شده در پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐 |@asrezanan_ir|
با درگذشت خانم «زهرا شجاعی» معاون امور زنان در دولت اصلاحات پیامهای متعددی از چهرههای مختلف سیاسی از سید محمد خاتمی تا معصومه ابتکار منتشر شد. پیامهایی که غالبا دربردارندهی مدح و ستایش از عملکرد و مواضع سیاسی ایشان بود. از سوی دیگر برخی ملاک خود را بر «لا نعلم منها الا خیرا» قرار داده و معتقدند چون دست ایشان دیگر از دنیا کوتاه شده بهتر است با فاتحه و صلواتی ایشان را بدرقه کنیم. اما آنچه به صواب نزدیکتر است نه آن پیامهای سراسر مدح و ستایش است و نه منطق مبتنی بر «لا نعلم منها الا خیرا» چرا که این منطق تنها برای زمانی است که فرد سالهایی از عمرش را به عنوان مسوول جمهوری اسلامی منصوب نبوده باشد. مسوولیتی که به قول شهید ابوترابی میتواند دروازهی بهشت یا جهنم افراد باشد. بر همین اساس در این یادداشت به بررسی برخی مواضع و عملکردهای ایشان خواهیم پرداخت.
خانم زهرا شجاعی در دولت سازندگی مشاور وزیر کشور، عبدالله نوری و سپس در دولت اصلاحات به مدت هشت سال معاون رییس جمهور در امور زنان شد. یکی از اقدامات ایشان در طول مدت مسوولیتشان، تلاش برای پیوستن ایران به «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» بود. این تلاش در حالی صورت میگرفت که مراجع تقلید و علمای زیادی مخالف پیوستن ایران به این کنوانسیون بودند. به عنوان مثال آیتالله مکارم شیرازی به عنوان یکی از مخالفین این اقدام یکی از دلایل مخالفت با الحاق ایران را اینگونه بیان کردند: «از تمام این فشارها میتوان خطی را به روشنی دید و آن اینکه میخواهند ما را به سوی حکومتهای غیرمذهبی ضعیف کند همین معاهده است؛ زیرا در موارد مختلفی با مسائل مذهبی تضاد پیدا میکند و اجرای این معاهده موجب کنار رفتن مذهب از صحنه سیاست و اجتماع و منحصر شده آن در زندگی شخصی افراد است.»
خانم دکتر فریبا علاسوند نیز در کتاب «نقد كنوانسيون رفع كليه اشكال تبعيض عليه زنان» به تحلیل و نقد مبنایی این کمیسیون پرداخته و تعارضات آشکار مفاد این معاهده را با قوانین اسلام و قواعد فقهی بیان کرده و مینویسد: «منع كردن مذهب از هرگونه دخالت در حقوق زنان و ايجاد تمايزات بين زنان و مردان كه در كنوانسيون رفع تبعيض بارها ديده مىشود، از آثار واضح نگاه سكولاريستى كنوانسيون است.» ایشان در جای دیگری از کتاب علت واکنش شدید کشورهای اسلامی به این کنوانسیون را اینگونه بیان میکند: «علاوه بر پيامدهاى وسيع و منفى كنوانسيون در عرصهى حيات فردى، خانوادگى و اجتماعى (سياسى، فرهنگى و اقتصادى) عامل ديگرى كه كشورهاى مسلمان را از الحاق باز مىدارد، تعارض كنوانسيون با فقه اسلامى و احكام دينى اسلام است.» با وجود چنین مخالفتهایی اما مرحومه زهرا شجاعی بر موضع خود پافشاری و معتقد بود: «روح كلي حاكم بركنوانسيون محو تبعيض عليه زنان در چارچوب قوانين داخلي جامعه و اسلام است.»
موضع تأملبرانگیز دیگر خانم شجاعی موضع ایشان در رابطه با جنبش «زن زندگی آزادی» و موضوع حجاب بود. خانم زهرا شجاعی این جنبش را «پاسخی به مجموعهای از حقوق و خواستههای محقق نشده جامعه ایران» عنوان میکند و سپس با حق دانستن جنبش کشف حجاب میگوید: «خواست به حق و درست این زنان درباره پوشش حق انتخاب و بحث اجبار در پوشش است که من هم از این حرف و خواسته آنها دفاع میکنم و بنابراین من هم با آنها همراه هستم.» این در حالی است که اجرای قانون حجاب با دستور مستقیم امام خمینی (ره) در کشور اجرا گردید و رهبر انقلاب در فتوایی بیسابقه کشف حجاب را علاوه بر حرام شرعی، حرام سیاسی دانستند. بنابراین خانم زهرا شجاعی اگر به زعم برخی خدماتی در حین مسوولیت خود داشته اما بر خلاف برخی بیانیههای اسطورهساز، نه تنها بری از خطاهای راهبردی نبوده بلکه دچار خطیئه نیز شده است.
علی ای حال برای ایشان از درگاه خداوند طلب مغرفت و بخشش میکنیم. سفر به سلامت.
منتشر شده در پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان
🌐|@asrezanan_ir|
تفاوت انقلاب اسلامی با دیگر انقلابهایی که تاکنون در جهان شکل گرفته، پیوند عمیق و جدانشدنی آن با دین و معنویت بوده است. نکتهای که رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با نمایندگان مجلس خبرگان به آن اشاره کردند اهمیت نقش معنویت در ایستادگی مقابل استکبار بود. ایشان حتی اساس کار حکومتی که بر اساس دین و اسلام به وجود آمده است را مقابلهی با ظالم بیان کردند. به عبارتی معنویتی میتواند یک معنویت کارآمد و انقلابآفرین باشد که بر مبنای اصل «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» اساسش مقابلهی با ظالم باشد. حتی در خلأ چنین معنویتی است که «زمینه برای ظلم و عدوان و تعرّض به وجود میآید.» بنابراین مبنا، معنویت اسلامی یکی از اساسیترین اصول در پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی است.
از سویی کمتر کسی است که بتواند نقشآفرینی زنان در به ثمر نشستن این انقلاب و تداوم آن را انکار کند. به تعبیر امام راحل(ره) زنان در این نهضت پیش قدم بودند. رهبر انقلاب نیز در رابطه با پیوند عمیق زنان با معنویت میفرمایند: «در زمینهی مسائل معنوی، زنان جزو پیشگامان حرکت معنوی انسان به سوی پیشرفتها هستند.» در واقع این معنویت زنان بود که آنان را به موتور محرک انقلاب تبدیل کرد و مردان را به تبعیت از آنها به خیابان کشاند. به تعبیر رهبر انقلاب « اگر در کشوری زنان آن کشور بتوانند به آن صفا و معنویت و رقاء و تعالی فکری برسند هیچ مشکلی در آن مملکت باقی نمیماند، یعنی زن به طور محسوسی در مرد تأثیر دارد. هم برروی شوهرش و هم برروی فرزندانش تأثیرات تعیین کنندهای میتواند بگذارد لذا در واقع اصلاح جامعه با اصلاح زنان است.»
دشمن که نقش زنان را در به ثمر نشستن این انقلاب و ایجاد چالشهای جدی بر سر راه منافع استعماری خود و تدوام تمدن مردسالارش مشاهده کرد بیکار ننشست و تلاشهای خود را برای به انفعال کشاندن این نیروی عظیم به کار گرفت. امام خمینی (ره) در این باره میفرماید: «ابرجنایتکاران دریافتند که تنها قشر مذهبی است که میتواند خار راهی در راه استعمار و استثمار آنان باشد….و متوجه شدند زنان هستند که میتوانند با قیام خود، مردان را به میدان بکشند.» بر همین اساس و با علم به این موضوع دشمن کوشید به شیوههای مختلف سکولاریسم را در جامعه ترویج کند و زنان را به عنوان جامعه هدف سکولاریزه کردن خود قرار داد. از آنجایی که فوتبال یکی از ابزار مهم سکولار کردن یک جامعه به شمار میرود، تلاشها به سمت سوق دادن زنان به فوتبال معطوف شد. پروفسور ریکاردو دوس سانتوس و فرانسیسکو تیکسیرا از دانشگاه فدرال ریودوژانیرو کتابی را با عنوان «فوتبال و سیاست، ساختن هویت ملی» همزمان با جام جهانی آلمان منتشر کردند. آنها در این کتاب فوتبال را به عنوان مذهبی سکولار ارزیابی میکنند که دارای معنویت، قوانین و قهرمانان خاص خودش است و تأکید میکنند در هنگام برگزاری بازیها همزمان با مراسم کلیسا، دین مجبور است با فوتبال رقابت کند.
با این پیش زمینه به اتفاقاتی که اخیرا در کشور رخ داده است برمیگردیم. متأسفانه چند سالی است فیفا بر خلاف اساسنامهای که میگوید این سازمان باید در مسائل سیاسی و مذهبی بیطرف باشد، با مداخلههای استعمارگونه کشور را ملزم به ورود زنان به ورزشگاه و استفاده از داوران زن در مسابقات فوتبال مردان کرده است. اخیرا نیز خبر استفاده از یک دارو زن در اتاق var در بازی دربی رسانهای و منجر به شکلگیری کمپینی اعتراضی شد. در واقع سیاستهای فیفا با هدف سکولاریزه کردن زنان در صدد تحقیر زن ایرانی با معنویتزدایی از وجود با عظمت او است تا زن عامل و پیشرو در انقلاب را به موجودی منفعل و محقر در دستان استعمار بدل کند. اجازه ندهیم سرمایهای اینچنین عظیم توسط استعمارگران به یغما برود.
منتشر شده در پایگاه تحلیلی تخصصی عصرزنان
🌐 |@asrezanan_ir|
آخرین نظرات