اندر خم یک کوچه

برای در بند کردن تفکراتم
 خانه ورود

آمار وبلاگ

  • امروز: 1
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 675
  • 1 ماه قبل: 2570
  • کل بازدیدها: 129710
  • کاش حداقل آداب گفتگو را بلد بودند!
    ارسال شده در 2 بهمن 1401 توسط نازگل در انقلاب, حجاب, غرب, سبک زندگی, سبک زندگی اسلامی, زن

    پنج نفریم. مشخصات درج‌شده در بلیط می‌گوید بلیط‌مان کوپه‌ی شش نفره نیست بلکه سالنی چند ده نفره است. سوار می‌شویم و از روی شماره‌ها صندلی‌هایمان را پیدا می‌کنیم. دو ردیف مانده به انتهای سالن صندلی من است. می‌نشینم. زاویه‌ی پشتی صندلی را مطابق میل ستون فقراتم تنظیم می‌کنم. تا به خودم می‌آیم چند نفر خانم جوان که سه نفرشان کشف حجاب کرده‌اند و الباقی در آستانه‌ی کشف حجابند وارد سالن می‌شوند و عدل ردیف جلوی ما می‌نشینند. به دوستم نگاه می‌کنم. دیدن این بانوان مکشوفه، برایمان عادی نیست. دوستم به دنبال راه برون‌رفت از این اوضاع به محض دیدن مأمور قطار، درخواست یک کوپه‌ی شش نفره می‌کند؛ البته اگر امکانش باشد. مأمور قطار قول نیم‌بندی می‌دهد و می‌رود.

    کتابی را از کیفم بیرون می‌آورم تا در کنار مدیریت زمان، چشمم را هم مدیریت کنم. اما با وجدانی که نمی‌خواهد بخوابد چه کنم؟! کتاب را می‌بندم و سرم را به پشتی صندلی تکیه می‌دهم. پلک‌هایم را روی هم می‌گذارم. فکرها به ذهنم هجوم می‌آورند و از سر و کول هم بالا می‌روند. صدای خنده‌های گاه و بیگاه آن بانوان رشته‌ی افکارم را پاره می‌کند. به ساعتم نگاه می‌کنم. ساعت از دوازده شب گذشته است. خانم محجبه‌ای که کنارم نشسته و رخ در نقاب چادر کشیده و چرت می‌زند، تکانی می‌خورد و می‌گوید: «چندین بار از صدای حرف و خنده‌‌شون بیدار شدم.» سرم را به سمتش می‌چرخانم و می‌گویم: «آزادند دیگه».

    یکی از دوستان همراهم به دختری که با موهای مش کرده و اتوکشیده صندلی جلوتر نشسته به آرامی تذکر می‌دهد که شالش را سرش کند. دختر چشم غره‌ای می‌رود و می‌گوید: «دلم نمی‌خواد.» خانم چادری که در ردیف بغل نشسته صدا بلند می‌کند: «اینکه حرف نشد.» دختر خانم سمت او برگشته و می‌گوید: «مگه من به شما می‌گم چادرت رو دربیار که تو به من می‌گی چیکار کنم؟» خانم چادری جواب می‌دهد: «شما حق نداری این رو بگی. چون حجاب قانون مملکته.» خانم بی‌حجاب محکم‌ترین استدلالش را رو می‌کند: «دلم نمی‌خواد قانون رو رعایت کنم.»

    دیگر سکوت را جایز نمی‌بینم. وارد بحث می‌شوم: «ببخشید خانم محترم شما معنای آزادی را اشتباه متوجه شدید. آزادی این نیست که هر کار دلم بخواد بکنم. اینجا یه مکان عمومیه و همه در آرامش و امنیتش سهم داریم. اما شما عملا حریم بقیه رو نقض کردید. الان شب از نیمه گذشته و ما احتیاج به استراحت داریم اما خنده‌ها و بلندبلند حرف زدن شما آسایش ما رو به هم زده.» به جای گوش دادن دائم تلاش می‌کند جواب بدهد. دوست ندارد بشنود. فقط می‌خواهد حرف بزند. اصلا همه حرف می‌زنند و هیچ کس نمی‌شنود. یکی صدا بلند می‌کند: «شما برو دزدی نکن.» حالا از کجا دزدی ما برایش مسجل شده، خدا می‌داند!

    ادامه‌ی بحث بی‌فایده است. سکوت می‌کنم. درگیری لفظی بین خانم‌های چادری و دخترکان بی‌حجاب ادامه دارد. همهمه بالا گرفته که مسئول قطار وارد سالن می‌شود. یکی از همان خانم‌ها داد می‌زند: «خفه شید»! تدبیر مسئولین قطار اما انتقال خانم‌ها به سالن دیگری است. رعایت قانون پیشکش، کاش حداقل آداب گفتگو را بلد بودند!

     

     

    #کشف حجاب آزادی اغتشاشات حجاب زن نظر دهید »
    خط قرمز سردار سلیمانی
    ارسال شده در 12 دی 1401 توسط نازگل در انقلاب, شهدا, ولایت فقیه, سیاسی, مقاومت, اسلام, بصیرت

    رسول خدا صلی‌الله علیه و آله، ناظر به علمش به فتنه‌های پیش روی امتش فرمود: «هرگاه فتنه‌ها مانند پاره‌های شب تار به شما روی آورد به قرآن پناه ببرید.» حالا باز ماییم و شب تار فتنه. قرآن که باید پناهمان باشد در آیه‌ی دوم از سوره‌ی عنکبوت  می‌فرماید: «أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا آمنا و هم لایفتنون… آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: ايمان آورديم به حال خود رها می‌شوند و دچار فتنه نخواهند شد؟!» مولاعلی علیه‌السلام با نزول این آیه از رسول خدا (ص) می‌پرسد: «ما هذه الفتنه؟ این کدام فتنه است؟» و رسول خدا می‌فرماید: «ای علی! تو مورد ابتلا امت قرار می‌گیری و امت به وسیله‌ی تو آزمایش می‌شوند. تو مورد خصومت و دشمنی امت قرار می‌گیری، پس خودت را برای تحمل عداوت‌ها آماده کن.» وقتی این قیل را کنار آن قال می‌گذاریم، درمی‌یابیم «ولایت» سخت‌ترین فتنه‌ برای محک ایمان است و علی‌شناس بودن راه عبور از فتنه‌ها. گاهی غبار فتنه‌ها به قدری بالا می‌گیرد و رسانه‌های اموی  طومار حق و باطل را چنان درهم می‌پیچند که چهره‌ی علی را هم مخدوش کرده و اهل نماز بودنش را محل شک می‌کنند. اما ندای «این عمار» یعنی تا وقتی عمار میان‌مان هست، بر طریق شک ماندن کافری است.

    انقلاب اسلامی که به فرموده‌ی امام راحل (ره) تداوم انقلاب پیامبر (ص) است، فتنه‌هایش نیز از جنس همان فتنه‌های قاسطین و مارقین و ناکثین است؛ از فتنه‌ی 78 تا اغتشاشات 1401. فتنه‌هایی که بهانه‌ی شروعشان و بستر شکل‌گیری‌شان متفاوت، اما حمله به اصل «ولایت فقیه» و حرکت در جهت براندازی نظام اسلامی وجه اشتراکشان بوده است. فتنه‌هایی که به فرموده‌ی مولا علی علیه‌السلام «وقتی می‌آیند، ناشناخته هستند و مردم نمی‌دانند در فتنه افتاده‌اند، اما وقتی پشت می‌کنند تا بروند، تازه معلوم می‌شود در فتنه بوده‌اند.» سردار سلیمانی که در فتنه‌ها عمار و در جبهه‌ها مالک بود، شناختش در اقبال و ادبار فتنه‌ها، ذره‌ای خدشه‌ برنمی‌داشت. موضعش در فتنه‌ی 18 تیر 78 که در قالب انتشار یک نامه عیان گشت، سندی بر اهل البصر و الصبر بودن او است. فتنه‌ای که در ظاهر با اعتراض چند تن از دانشجویان در کوی دانشگاه تهران در واکنش به تعطیلی روزنامه‎ی سلام آغاز شد، در باطن حاصل توطئه‎‌ای برنامه‌ریزی شده بود که هدف از آن ایجاد استحاله در نظام، تضعیف جایگاه ولایت فقیه و وقوع یک انقلاب رنگین در ایران بود.

    در آن روزهای دشوار که کودتاچیان خارجی دست در دست برخی مزدوران داخلی  با حمایت رسانه‎‌های زنجیره‌ای در آتش فتنه می‌دمیدند و فشارهای بین‌المللی علیه نظام تشدید می‌شد و نوک پیکان حملات، ولی جامعه را نشانه رفته بود، نامه‌ای توسط 24 تن از فرماندهان ارشد نظامی خطاب به رئیس جمهور وقت آقای خاتمی نوشته شد که از انفعال او در مقابل موج سنگین این فتنه ابراز نگرانی کرده بودند. سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس از نگارنده‌های اصلی این نامه بود که برای دولت وقت، فصل‌الخطاب به شمار می‌رفت: «جناب آقای رئیس جمهور.. آیا حرمت‌شکنی و توهین به مبانی این نظام، تأسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کم‌نظیر، کمتر از جسارت به یک دانشجو است؟…آیا زیر سؤال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟ جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عده‌ای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعه شهید مطهری در حرکت‌اند، بچه‌های کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال می‌کردند غیرت شما کجا رفته است؟….جناب آقای خاتمی، رسانه‌ها و رادیوهای دنیا را بنگرید، آیا صدای دف و دهل آن‌ها به گوش نمی‌رسد؟ جناب آقای رئیس‌جمهور، اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آن‌قدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست. در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرت‌عالی اعلام می‌داریم کاسه‌ی صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمی‌دانیم.»

    ده سال بعد، وقتی فتنه‌ی 88 توانست فضای کشور را به بهانه‌ی گزاف تقلب در انتخابات ملتهب و برخی خواص را در زمره‌ی ساکتین فتنه و برخی را در قامت عاملین فتنه مردود کند، اما نتوانست سردار سلیمانی را با وجود مأمور بودنش به مبارزه با «فتنه‌های نیابتی» منطقه‌ای، مغلوب «فتنه‌ی تغلب» انتخاباتی کند. به گفته‌ی سردار عزیز جعفری فرمانده وقت سپاه: «در ایام فتنه هرگاه می‌آمد ایران خیالش راحت نبود..دغدغه داشت و تلاش می کرد ماجرا را آرام کند و حتی بارها به من می‌گفت آمادگی انجام هر مأموریتی را دارم. البته نیازی به نقش آفرینی او در صحنه نبود، اما بیشتر نقش سیاسی و دیپلماسی داخلی را به خوبی انجام می‌داد؛ اما به شدت ناراحت و عصبانی از کلیت این حرکت و حامیان فتنه ۸۸ بود.» هم از حامیان فتنه ناراحت بود و هم تلاش می‌کرد به رسم رفاقت دستشان را برای عبور امن از فتنه بگیرد. سربند همین منش و روش بود که وقتی خبر نامه‌ی بدون سلام یکی از خواص به او رسید، آرام و قرار از کف داد و گفت: «باید تمام تلاش‌مان را بکنیم تا او را برگردانیم.» اما عده‌ای چنان نسبت به حقیقت چشم بسته می‌شوند که صدها بلاغ مبین هم برایشان بی اثر است.

    سال 96 که اعتراضات مردم به وضعیت اقتصادی کشور بسترساز فتنه‌ای دیگر شد و میدان‌داری رسانه‌های بیگانه اعتراضات را به سمت اغتشاش تا آتش زدن پرچم ایران برد، یکی از سران فتنه نامه‌ای سرگشاده خطاب به رهبر انقلاب منتشر کرد و ایشان را مسبب وضع موجود ‌دانست. شهید سلیمانی که عیار ولایت‌مداریش طلای بیست عیار بود، طی یک سخنرانی عتاب‌آمیز خطاب به فتنه‌گران گفت: «برخی که دنبال ارتباط با آمریکا هستند از کشور‌های هم‌پیمان آمریکا عبرت بگیرید، ببینید چه وضعیتی دارند، تحریم هم نیستند، اما امروز به فلاکت افتاده‌اند، این‌ها که هم‌پیمان آمریکا هستند، برخی برداشت غلطی کردند و می‌گویند همان‌گونه که امام خمینی جام زهر را نوشید امروز هم رهبر انقلاب جام زهر را بنوشد و ارتباط برقرار شود، این چه غلط بزرگی است این چه سفسطه‌ای است، این کار جان اسلام و ایران را می‌گیرد، شرایط امروز با زمان جنگ قابل مقایسه نیست… امروز رمز موفقیت ما در دو چیز است یکی پیروی مطلق از امام خامنه‌ای عزیز و این فقیه عالیقدر، من متاسفم که برخی که خود را پیرو خط امام می‌دانند به‌جای نامه سرگشاده نوشتن به دشمن به ولی فقیه ایستاده در برابر دشمن نامه می‌نویسند، این درست است؟ امروز برخی که در گوشه نشسته‌اند و کز کرده‌اند و در برابر انقلابی که امام تاسیس کرد، پز اپوزیسیون را می‌دهند این غلط است، البته خیلی‌ها مثل کف روی آب بودند و رفتند، روزی کسی با تز انقلابی به صورت شهید همت در سپاه تهران سیلی زد، امروز همان آدم مزدور آمریکاست و در آمریکا برای او جاسوسی می‌کند.»

    13 تیر 97، خبر نامه‌ا‌ی از حاج قاسم رسانه‌ای شد که خطاب به رئیس جمهور وقت نوشته بود: « آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانه‌ها منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمی‌باشد و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوری اسلامی نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است… دست شما را برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح می‌بوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستیم.» رسانه‌ای شدن نامه موجی از انتقادات و واکنش‌های شتابزده از سوی برخی اصحاب رسانه و احزاب را به سمت ایشان روانه کرد. اما هیچ یک از آن نقدها، سردار را از موضع خود منصرف نکرد. آنچه برای آن مرد بزرگ اولویت داشت، نه منافع حزبی و جناحی و نه آبروی شخصی که تنها مصلحت اسلام و آبروی نظام بود. زمانی طی گفت‌و‌گوهایی قرار شده بود گروهی از اشرار با ضمانت حاجی سلاح‌شان را تحویل دهند. بعد از دیدارشان با سردار و شنیدن صحبت‌هایش، حالشان دگرگون شد. یکی از آنها گفت: «من سلاحم را تحویل جمهوری سلیمانی دادم.» دیگری گفت: «من هم طرفدار جمهوری سلیمانی هستم.» وقتی حرف‌ها و برداشت‌هایشان به گوش حاج قاسم رسید، یک کلام گفت: «ما جمهوری سلیمانی نداریم، یک جمهوری داریم؛ جمهوری اسلامی ایران!» حالا که او در زمره‌ی شهیدانی است که در قهقه‌ی مستانه‌شان و در شادی وصلشان «عند ربهم یرزقون»اند، وصیت‌نامه‌اش سنگ ‌نشانی است که ره گم نشود: «از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولی فقیه، خصوصا این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمت مقدسات بدانید.»

    انقلاب اسلامی رهبری شهید سلیمانی فتنه ولایت فقیه نظر دهید »
    فلسفه افزایش جراحی‌های زیبایی و آرایش‌هایی که به نگاه جنسی به زن دامن می‌زند
    ارسال شده در 27 آبان 1401 توسط نازگل در غرب, سبک زندگی, اسلام, روابط زن و مرد, سبک زندگی اسلامی, زن, فرهنگ, فرهنگی

    امروزه در دنیای شبه مدرنی که با آن روبرو هستیم کمتر سلبریتی وجود دارد که به عمل‌های زیبایی روی نیاورده باشد. عمل‌هایی که نشان از تغییر جدی در معیارهای زیبایی‌شناختی دارد و به علت گسترش فضای مجازی و دسترسی افراد به محتوای رسانه، عملکرد این افراد در این زمینه به نوعی الگو برای افراد جامعه تبدیل شده است. زیبایی‌هایی که بیشتر بر برجسته‌سازی جذابیت‌های جنسی تمرکز دارد. همین فهم از زیبایی در بسیاری موارد سبب کشف حجاب در بین برخی بازیگران شده و با عنوان آراسته بودن، حجاب اسلامی نفی و یا در قالب ناهنجاری‌های پوشش برزو پیدا کرده است.

    برای دست‌یابی به درک عمیق‌تر نسبت به این تغییر معیار زیبایی باید نگاهی به هنر مدرن و فلسفه‌ی آن بیاندازیم. چراکه معمولا دنیای هنر، دنیایی است که انسان فهم خود را از زیبایی به تصویر می‌کشد. از همین رو درک زیبایی در فلسفه‌ی مدرن را باید در آثار هنرمندان آن جستجو کرد. مجسمه‌ی حضرت داوود میکل‌آنژ از جمله‌ی این آثار است. این مجسمه بیش از آنکه بازتاب‌دهنده‌ی شخصیت دینی یک پیامبر باشد، بر زیبایی اندام و حتی ذائقه‌ی جنسی مخاطب تمرکز کرده است و فکر و ذهن مخاطب را در اولین نگاه متوجه غرائض شهوانی و جنسی می‌کند. ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه می‌گوید: « هنر در خدمت به دین نشان داد که با عشق سر و سری دارد. عناصر غیردینی، بدن‌های موزون و پیکرهای لطیف در مقدس‌ترین و دینی‌ترین نقاشی‌های عهد رنسانس خود را سرزده جا کردند. مریم به صورت ونوس چاق درآمد و حضرت یحیی به شکل آدونیس خوش‌اندام و بدن لخت سباستیان مقدس سرمشق نقاشان گردید…..هنر و علایق جنسی از یک منبع واحد به شدت فوران می‌کند».


    توجه به زیبایی‌های خیرکننده و ظاهری انسان در دنیای مدرن محصول فهمی اومانیستی از زیبایی و هنر است. از منظر هگل ساز و کار فهم زیبایی و زشتی در وجود انسان مدرن خراب شده و جای زیبایی و زشتی عوض شده است. حتی هربرت مارکوزه در کتاب خود می‌گوید: « نظام سرمایه‌داری کاری با انسان می‌کند که حس‌گرهای زیبایی‌شناسی‌اش از کار می‌افتد؛ یعنی چیزهای زیبا را زیبا نمی‌بیند و چیزهای زشت را هم زشت نمی‌پندارد». تحت چنین فلسفه و نگرشی است که الگوهای زیبایی تولید و با پشتیبانی رسانه‌ها ترویج می‌شوند. بازار پیکرتراشان داغ شده و عمل‌های زیبایی رکوردار می‌شوند. در جامعه‌ای که فلسفه‌ی زیبایی اینچنین درک می‌شود، زن که خود ذاتا مظهر جمال خداوندی است، از حقیقت وجودی خود جدا شده و تمام و کمال در اندام و زیبایی ظاهری خلاصه می‌شود و تبدیل به ابژه‌ی جنسی می‌گردد.

    شاید این نقل با فطری بودن تمایل به زیبایی، متناقض به نظر برسد. اما از منظر قرآنی نیز زیبایی به دو نوع زیبایی شیطانی و الهی تقسیم می‌شود و متناسب با درجات ایمان، زیبا دیدن، شناخت و فهم آن برای مومن و غیرمومن متفاوت خواهد بود. به عبارتی زیبایی‌هایی وجود دارند که شیطان آن‌ها را در نظر انسان زینت داده است، « زین لهم الشیطان». در نگاه قرآنی زیبایی با عینک ایمان فهم می‌شود، در حالی‌که در اندیشه‌ی مدرن، زیبایی امری مبتنی بر نگاه فرد است و ایمان زیربنای آن قرار نمی‌گیرد. اندیشه‌ای که وقتی در قالب مثل بازتاب داده می‌شود، زیبایی را اینگونه تفسیر می‌کند: « beauty is in the eye of the beholder».

     

    زن زیبایی شیطان فلسفه مدرنیته نظر دهید »
    کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    ارسال شده در 3 مهر 1401 توسط نازگل در سیاسی, جنگ, افکار عمومی, مقاومت, زن, منافقان, بصیرت, فمنیسم

    شهید آوینی در کتاب رستاخیزجان به نقل از آلبر کامو، فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی می‌نویسد: «کلمه‌های آزادی و برابری را، هم بر سردر زندان‌ها می‌نویسند و هم بر سردر معابد بازرگانی، با این همه به فحشا کشاندن کلمه‌ها با عواقب آن همراه است» در ادامه با بیان اینکه جامعه‌ی ما نیز مبتلابه این فحشا است، می‌گوید: «ما امروز شاهد عواقب همان امری هستیم که کامو می‌گفت؛ به فحشا کشاندن کلمات. هیچ کلمه‌ای دیگر در شأن حقیقی خویش واقع نیست و در فرهنگ رسانه‌ای، هر کلمه بر انواع و اقسام معانی متضاد دلالت دارد». قصه‌ی امروز شعار «زن زندگی آزادی» نیز، طبق آنچه این فیلسوف فرانسوی گفته، ابتلای به فحشای کلمات است. از زن می‌گویند اما نمی‌گویند کدام زن؟ زندگی را فریاد می‌زنند اما نمی‌گویند کدام زندگی؟ آزادی را بر سر دست گرفته‌اند اما نمی‌گویند کدام آزادی؟ بیراه نیست اگر بگویم این شعار فریبنده از همان بدو تولد تا به امروز که به مدد غول‌های رسانه‌ای و هشتک‌پرانی‌ها و فیو و ریتوئیت‌های دلاری و ریالی ترند شده، مبتلا به فحشا بوده است. اجازه دهید فارق از هیاهوها قدری به ظاهر فریبنده‌ی این شعار نشتر بزنیم و کمی با آن روی این سکه‌ی سیاه آشنا شویم.

    این شعار از دل گروهکی تروریستی به نام پ.ک.ک برآمده است. خشن‌ترین و افراطی‌ترین گروه کرد در تاریخ معاصر ترکیه که نضج گرفته از اندیشه ی مارکسیسم - لننیسم است و با نگاهی ابزاری به زنان و دختران، آنها را در فعالیت‌های خشن و مسلحانه به بهانه‌هایی چون میهن‌پرستی و رسیدن به آزادی به کار گرفته و با ذبح زنانگی، آنها را به چیزی شبیه یک مرد خشن تبدیل کرده و هویتشان را می‎رباید. فمنیسم حاکم بر این گروه نه تنها در جهت احقاق حق زنان کاری از پیش نبرده، بل‌که متأثر از ایدئولوژی سکولار کمونیست اوجالان با تبدیل کردن زن به برده‌ی جنسی مردان، او را به ابتذال کشانده است. زن در ایدئولوژی این گروه تروریستی تنها ابزاری برای جذب نیروی بیشتر در رقابت با دیگر احزاب کردی همچون بارزانی است. اعضای سیه روز و ساده‌لوح این گروه باید به دور از خانواده با زندگی در مناطق کوهستانی، هم مردانه کار کنند، هم ابژه‌گونه بردگی جنسی کنند هم سلاح‌گونه در مسیر اهداف سیاسی و مبارزاتی گروه، خرج عملیات انتحاری شوند.

    پ.ک.ک با نگاهی منفی به نهاد خانواده، ازدواج را میوه‌ی ممنوعه و آن را عامل عقب ماندگی زنان می‌داند. پژاک شاخه‌ی ایرانی این گروه تروریستی که تاکنون عامل مرگ و ربوده شدن صدها کودک و نوجوان ایرانی بوده، در اساسنامه خود آورده است: «زن آزاد، به معنای جامعه آزاد است…در همین رابطه نقش سنتی مرد باید واژگون شود». این گروه خشن که ازدواج را عامل عقب‌ماندگی زنان می‌داند، مردسالارانه ارتباط زنان با دنیای علم و تکنولوژی را قطع می‌کند. از زن آزاد دم می‌زند، اما برای اسارت زنان در مناطق کوهستانی توضیحی نمی‌دهد. اعترافات یکی از زنان عضو این گروه که با تلاش نیروهای امنیتی ترکیه موفق به فرار شده، ذره‌ای از ظلم این گروهک تروریستی در حق زنان را آشکار می‌کند. او می‌گوید: «اولین جایی که من را بردند ساختمان حزب دموکراتیک خلق‌ها در وان بود، آنجا پس از صحبت با دو زن من را به مردی تحویل دادند. آن‌ها با دروغ و نیرنگ من را فریب دادند. خانواده سختگیری داشتم و آنها به من وعده آزادی دادند. اول همه چیز عادی و خوب به نظر می‌رسید تا اینکه به اردوگاه رفتم و در آنجا تازه با واقعیت مواجه شدم. بارها شاهد تجاوز به مردان و زنان شدم. یک زن را که قصد فرار از این گروه داشت به فرمانده خودخوانده منطقه‌ای این گروه تحویل دادند و وی بارها به این زن تجاوز کرد».

    حبیبه اوچال معاون حزب عدالت و توسعه در گزارشی با عنوان «تروریسم و زنان پ.ک.ک» آورده است: «پ.ک.ک» باعث شده مردم در میان قتل‌عام‌ها رنج بکشند. پ.ک.ک هم زنان عضو این سازمان و هم مادران دختران ربوده شده را بدبخت کرده است». اقدام به خودکشی راهکار دختران جوان برای رسیدن به آزادی است. خشونت، اختناق و خفقان حاکم بر گروه، دخترانی را که با شعارهای فریبنده‎ به اسارت پژاک درمی‌آیند و به خاطرتجاوز جنسی، معصومیتشان را از دست رفته می‌بینند، به انتخاب مرگ اجباری سوق می‌دهد. وقتی این گروهک برای زنان و دختران ارمغان‌آور مرگ و اسارت است، چگونه می‌تواند برای زنان ایران آزادی و زندگی به ارمغان آورد؟

    آزادی خشونت زن فتنه فمنیسم گروهک‌تروریستی‌پژاک 5 نظر »
    مهسا را بهانه کردند تا..
    ارسال شده در 31 شهریور 1401 توسط نازگل در سیاسی, غرب, ظهور, فضای مجازی, افکار عمومی, منافقان, بصیرت, نفوذ, فمنیسم

    مهسا را بهانه کردند تا…..

    در ماجرای #مهسا_امینی اکثرا در زمینی بازی کردیم که از قبل توسط دشمن تدارک دیده شده بود. دشمن با مرگ مهسا امینی و بولد کردن مسئله‌ی #گشت_ارشاد که به جرأت می‌توان گفت نه تنها مسئله‌ی کلان کشور نیست که حتی اجرای آن در تهران حالتی فراگیر ندارد، مدیریت اذهان ما را در دست گرفت و با حجم تولیدات رسانه‌ای و طوفان مجازی که بر پا کرد اکثر ما را دچار خطای شناختی کرد. به گونه‌ای که همه‌ی ما مشغول همان موضوعی شدیم که خواست و صید دشمن بود. شاهد بر این مدعا 50 میلیون جستجوی نام مهسا امینی در موتور جستجوگر گوگل که بی‌سابقه است. ما باور کردیم که نظام ظالم است خصوصا در حق زن و خیلی زود فراموش کردیم بیانات اخیر رهبرمان را که: «زن باشرف و با استعداد ایرانی یکی از بزرگترین ضربه‌ها را به تمدن غرب زده است».
    .
    ما از یاد بردیم که در مسئله‌ی زن از غرب طلبکاریم و نه بدهکار. ما بی انصاف شدیم در حق نیروی انتظامی و امنیتی کشورمان که چه در اخلاق و چه در ایثار قابل مقایسه با نیروهای امنیتی و نظامی غرب نیست که فقط با زبان باتوم و سلاح گرم با زنان بی‌پناه تعامل می‌کند و هم داستان با مزدورانشان به پایه‌های اقتدارمان تاختیم. ما مرعوب فضای رسانه‌ای غرب‌ساخته‌ای شدیم که با بولد کردن یک نقطه ضعف موفق شد تا تمام نقاط قوت و تلاش‌های مسئولانه‌ی کارگزاران را نبینیم و چشم بر مسیری فروبندیم که به سمت امید در حال ریل‌گذاری است. ما فراموش کردیم 40 شهید نیروی انتظامی طی ۶ ماه گذشته را و ناخواسته نیرویی را مورد هجمه‌ قرار دادیم که از ارکان اقتدار و امنیت کشورمان است. ما با نگاه صفر و صدی خطا و خدمت را یک کاسه کردیم و بین مسئول خادم با خائن خط‌کشی نکردیم.
    .
    نخبگان ما با بولد کردن خطاهای داخلی، یا سهمی برای دشمن قائل نشدند و یا سهمش را کمرنگ کردند و غافل شدند از هیاهوهایی که از نظر دامنه‌ی اثرگذاری نه تنها کم از فتنه‌ی آبان 98 نداشت که با آن برابری می‌کرد و از آمریکایی‌ها تا جریان‌های معاند از منافقین، تجزیه‌طلب‌ها، سلطنت‌طلب‌ها و سرویس‌های عربی و عبری را به خط کرد تا یک بار دیگر آشوب را مهمان خیابان‌های پایتخت و شهرهای کردنشین کند. غم مهسا سنگین بود اما غبار برخاسته از فتنه‌ی مزدوران اجازه نداد به اندازه بگرییم و دل خوش باشیم به مسیر درستی که دولت سیزدهم در حال طی کردن است. مسیری که در حال بازسازی تنگه‌های احد جمهوری اسلامی است و تلاش می‌کند تا زمینه‌ها و بسترهای براندازی که چشم امید دشمنان به آن است را بی‌اثر کند.

    و کفتارهایی که هم قاتلان امید مردمند و هم وحشیان کف خیابان این امید و اقتدار را برنمی‌تابند، اقتداری که فراتر از مرزها با گام‌های تمدنی اربعینی‌ها در حال حرکت به سمت تشکیل دولت کریمه است. ان‌شاءالله

    اربعین بصیرت فتنه مهسا امینی. گشت ارشاد نظر دهید »
    • 1
    • ...
    • 5
    • 6
    • 7
    • ...
    • 8
    • ...
    • 9
    • 10
    • 11
    • ...
    • 12
    • ...
    • 13
    • 14
    • 15
    • ...
    • 47

    آخرین مطالب

    • عهد خون باطل‌السحر طرح خصم دون 
    • كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ.....
    • صبح روزی که جنگ شد..
    • مباهله‌ی امروزت را بشناس
    • هسته‌ی سخت یا اقلیت مصلح؟!
    • بازی استعمار
    • دوربین‌ها خاموش
    • پنجه‌های آهنین پشت دست‌کش‌های مخملین
    • سرکوب روی سکو
    • پایان زنانگی در غرب

    آخرین نظرات

    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    •  
      • آتش به اختیار
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • ذاكري  
      • جمعه های انتظار
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب  
      • منتظر پرور
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در اراده‌ی خدا چیست؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در اراده‌ی خدا چیست؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در اراده‌ی خدا چیست؟
    • ... در اراده‌ی خدا چیست؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در از افتضاح تا افتتاح
    • معاونت فرهنگی تربیتی در از افتضاح تا افتتاح
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • ... در عصر فریب
    • ... در عصر فریب
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در آیا مرکل یک زن موفق است؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در از افتضاح تا افتتاح
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • ... در عصر فریب
    تیر 1404
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
      1 2 3 4 5 6
    7 8 9 10 11 12 13
    14 15 16 17 18 19 20
    21 22 23 24 25 26 27
    28 29 30 31      

    اندر خم یک کوچه

    جایی برای نوشتن از تمام دغدغه هایم **** سیاسی هم می نویسم که سیاست ما عین دیانت ماست **** قلم اگر از حق ننویسد لایق شکستن است نه قسم خوردن **** تمام محتوای این وبلاگ تولیدی است. ارتباط با من: maryam.3461@gmail.com اینستاگرام....@MARYAM_ORDOUEI

    جستجو

    موضوعات

    • همه
    • fatf
    • اخلاق
    • اسلام
    • افکار عمومی
    • اقتصاد مقاومتی
    • امام حسین علیه السلام
    • امام زمان عج
    • اندیشه شهید مطهری
    • انقلاب
    • بدون موضوع
    • برجام
    • بصیرت
    • تاریخ
    • تولید داخلی
    • جنگ
    • جهان اسلام
    • حجاب
    • خدا
    • دلنوشته
    • رسانه
    • روابط زن و مرد
    • زن
    • زن
    • سبک زندگی
    • سبک زندگی اسلامی
    • سپاه
    • سیاسی
    • شهدا
    • ظهور
    • غرب
    • فرهنگ
    • فرهنگی
    • فضای مجازی
    • فمنیسم
    • فمنیسم
    • قرآن
    • قرآن
    • مدافعان حرم
    • مطالعه
    • معرفی کتاب
      • آمریکا
    • مقاومت
    • مناسبتی
    • منافقان
    • نفوذ
    • نقد
    • نقد
    • نقد فیلم
    • نقد کتاب
    • نهج البلاغه
    • ورزش
    • ولایت فقیه
    • پیاده روی اربعین
    • یمن

    فیدهای XML

    • RSS 2.0: مطالب, نظرات
    • Atom: مطالب, نظرات
    • RDF: مطالب, نظرات
    • RSS 0.92: مطالب, نظرات
    • _sitemap: مطالب, نظرات
    RSS چیست؟

    پیوندهای وبلاگ

    • کانال مطالب وبلاگ در ایتا
    • خامنه ای دات آی آر
    • غیث
    • خانه

    آمار

    • امروز: 1
    • دیروز:
    • 7 روز قبل: 675
    • 1 ماه قبل: 2570
    • کل بازدیدها: 129710
    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان