ش
شهید آوینی در کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب میگوید:« قهرمان سازی یکی از ارکان محتوایی تبلیغات غرب و راهی است که دولتهای استکباری و سلاطین امپراطوریهای اقتصادی دنیا برای تعدیل و تنظیم مولفههای اجتماعی در جهت تمایلات و اهوای شیطانی خویش یافتهاند….تقارن اشاعه فیلمهای جنایی و خلق شخصیتهایی مثل جیمز باند را با جنگ ویتنام تصادفی نینگارید. حکومت آمریکا برای آماده ساختن افکار و ارواح مردم سراسر دنیا خصوصا جامعه آمریکا برای جنایات و خونریزیهایی که در ویتنام انجام میشد، ناچار بود که از قهرمانسازیهای تبلیغاتی استفاده کند.»
خلق و اکران جوکر همزمان با آشوبها و ناآرامیهای منطقه نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. جوکر یک ضد قهرمان محبوب است که از اختلال روانی ناشی از طرد شدن و سرخوردگی اجتماعی رنج میبرد. از درون در حال سوختن است اما او را به گونهای تربیت کردهاند که وانمود کند از اوضاع راضی است و همین تناقض درون و برون او را به عصیانگری میکشاند؛ عصیانی که علی رغم وحشیانه بودن مورد اقبال عمومی قرار میگیرد.
جوکر فرزند نامشروع سرمایهداری است که حاصل رابطه خارج از چارچوب شهردار و خدمتکارش میباشد؛ در ظاهر بر علیه سرمایهداری قیام میکند و شهردار را به قتل میرساند اما فرزند مشروع اوکه در واقع نماد زنده ماندن نسل سرمایه داری است باقی میماند.
علی الظاهر جوکر ضد سرمایهداری است اما اینگونه نیست چرا که به رسم سینمای هالیوود همراه کردن مردم با قهرمانهای آمریکایی خود یک ایده مهم استراتژیک برای آمریکا است که در آن یکدل کردن دیگر ملتها تحت لوای پرچم آمریکا برای افزایش هژمونی خود است. جوکر اکنون به منبع الهام بخش شورش و الگو برای جنبشهای اخیر تبدیل شده است که افراد سرخورده با تبعیت از او به یک نوجوان شانزده ساله نیز رحم نمیکنند و او را با سبعیت تمام سلاخی میکنند و این نسخهای است که نظام سرمایهداری غرب برای فرودستان صدمه دیده از این نظام پیچیده تا با چنگ انداختن به گلوی یکدیگر امنیت و تمتع بیشتر را برای ادامهدهندگان راه سرمایهداری فراهم آورند.
آخرین نظرات