. بسم الله النور برنامه دورهمی به یکی از برنامه های پرمخاطب سیما تبدیل شده و جای خود را در میان مخاطب باز کرده است.اینکه اقای مهران مدیری فردی خوش فکر و خلاق در زمینه برنامه سازی مطرح است ,جای بحثی نیست.کسی که غالبا با نگاهی انتقادی کارش را ارائه می دهد.از توانایی بالای او در اجرای برنامه بدون لودگی و ادا و اطوارهای نخ نما نیز نمی توان چشم پوشید هرچند که اخیرا قبح شوخی های خارج از ادب در رسانه را شکسته است.از طرفی به خوبی فرهنگهای نادرستی که متاسفانه در جامعه نهادینه شده را به چالش میکشد و به درستی نقد میکند.اهتمام او برای تشویق مخاطب به کتاب خواندن و آگاهسازی مخاطب نسبت به معایب #فضای_مجازی و #صرفه_جویی در مصرف قابل تقدیر است. .. با وجود تمام این نقاط قوت اما نمی توان از نقاط ضعف این برنامه چشم پوشی کرد.آنهم نقاطی که به گونه ای در حال تعیین سبک زندگی است.رویکردی که برنامه دورهمی در پیش گرفته است با شتاب در حال الگوسازی از سبک زندگی سلبریتی ها است.کسانی که اکثرا خود از غرب الگو میگیرند و بعضا تجربه چندین #طلاق و #ازدواج مجدد را از سر گذرانده اند و با وجود سن بالا یا تک فرزند هستند و یا فرزندی ندارند.عده ای نیز تجرد اختیار کرده و از ازدواج روی گردانند; همان چیزی که در زندگی هنرپیشگان هالیوودی دیده میشود و متاسفانه دائما به مخاطب اینگونه القا میشود که #خوشبخت بودن در این سبک زندگی است. . در دورهمی اگر برای انسانیت و همدردی با همنوع تبلیغ میشود اما شما رد پایی از دین مشاهده نمیکنید قرار نیست به مناسبتهای اسلامی اهمیت داده شود حتی به اندازه تبریک میلاد ائمه علیهم السلام.در حالیکه به گفته #شهید_مطهری:"انسانیت مساوی است با #دین و #ایمان” . دورهمی بیشتر محل حضور خوانندگانی شده که ترانه هایشان خالی از محتوا و مفهوم والا است,کسانی که بعضا حتی در پروسه تولید آثارشان هیچ پایبندی اخلاقی ندارند و سارقان ادبند. آنهم هنر موسیقی که به فرموده رهبر انقلاب :"تلفیقی از #دانش، #اندیشه و فطرت خدادادی است.” . اما اگر از تمام این نقایص بگذریم ,از برنامه اخیر دورهمی و ارائه حقایق نادرست ازمنطقه و شوخی های نابجا با مسئله یمن نمی توان گذشت.اینکه کسی به صرف اینکه دارای محبوبیت باشد و تریبون میلیونی در اختیار داشته باشد نباید تصور کند که حق ورود مذبوحانه به یک چنین مسئله مهم و حیاتی را نیز دارد آنهم درست در زمانی که صحبت از برجام منطقه ای و برد بردی دیگر در میان است. . فاجعه #یمن و خونهای به ناحق ریخته مردمانش و جان دادن کودکان معصومش ,مسئله ای کم اهمیت نیست که دستاویز #قیمت شود برای خنداندن و کف زدن مردم. . علت نا آرامی های منطقه به زعم شما ,اقای مدیری خودنمایی کشورهای آن و یا کشور گشایی نیست.چرا از دستان پشت پرده ای نمی گویید که در پس ناآرامی های منطقه پنهان شده و کشورهای آن را به جان یکدیگر انداخته است.چرا از نقش #مدافعان_حرم در نابودی #داعش چشم پوشیده و به گونه ای نرم نام روسیه را در کنار تروریست مینشانید.خیال نکنید که شیطنتتان را در نام بردن از #عراق در کنار #زلزله_کرمانشاه متوجه نشدیم. . جناب مدیری چرا بر خلاف فرمایش پیامبر اسلام ص که فرمود:"کسی که صدای دادخواهی مسلمانی را بشنود و او را یاری نکند مسلمان نیست.” می گویید “مردمی که مشکل دارند حالا باید غصه منطقه را هم بخورند.” سخنی جاهلانه که ذهن مخاطب را آماده پذیرش برجام منطقه ای میکند. . اقای مدیری فراموش نکنید تریبون امروزتان را مدیون کسانی هستید که در جزیره بی ثبات منطقه ,امنیت را با خون برایتان به ارمغان آورده اند. . اگر مرهم نیستید ,نمک بر زخم هم نباشید. #دورهمی #مهران_مدیری #منطقه #خاورمیانه #برجام #فرهنگسازی #سلبریتی #سبک_زندگی
موضوع: "سبک زندگی"
گاهی دیدن بعضی صحنه ها آدم را برمی دارد و پرت می کند به گذشته ,انگاری خودت را میبینی و به یکباره تمام نوستالژیهایت برایت زنده میشود و از عمق جانت لذت میبری . دو روز پیش صبح که میخواستم سوار اتوبوس شوم از همان ابتدا که وارد ایستگاه شدم حواسم رفت پی این دو دختر کوچولو که گویی خواهر بودند و آنها هم مثل من منتظر اتوبوس .با دیدنشان انگاری یکی مرا برداشت و برد به آنروزهایی که هم قد و بالای آنها بودم و راه خانه تا مدرسه را گاه با اتوبوس و گاه پیاده طی میکردم و چقدر برایم این طی مسیر لذت داشت چه در سرما و چه در گرما فقط صبح را باید کمی زودتر از خانه میزدم بیرون تا به وقت به صبحگاه مدرسه برسم.دیدن این دو دختر ناز آنقدر برایم شیرین بود که بر خلاف عادتم دستم رفت طرف موبایل و عکسشان را گرفتم. اما اینکه چرا اینقدر این صحنه برایم شیرین بود و نوستالژیک ,چون برایم تازگی داشت. چرا که اینروزها تا بوده و دیده ام سرویس های شخصی و عمومی که هر صبح و ظهر منتظر شرفیاب شدن نسلی هستند که به همت والدین عصر حاضر نباید سرد و گرم روزگار را بچشد و تا اراده کند همه چیز برایش مهیاست دیگر به جیب پدر فکر نمیکند ,طلبکار است و نازپروده با کوچکترین ناخوشی ترش میکند و قهر و اخم و تَخم که چرا برایش کم میگذارند. اگر خواسته ای داشت پا بر زمین میکوبد که باید بشود آنچه من اراده کرده ام و این نسل هیچ وقت لذت صبر برای رسیدن به مطلوب را نخواهد چشید.لذت انتظار کشیدن در ایستگاه اتوبوس و دل و دل کردن برای زودتر سوار شدن که نکند صندلی برای نشستن گیرش نیاید.معنای تلاش برای رسیدن به هدف را درک نخواهد کرد.نعمتهای به ظاهر کوچک زندگی را نخواهد دید تا برایشان دلش ضعف برود. همان دل ضعفه هایی که ما برای داشتن یک جفت کفش کتانی سفید تجربه میکردیم و یا لذتی که وقتی از در مدرسه بیرون میزدی و برادرت را که او هم از مدرسه تعطیل شده بود منتظر سر کوچه میدیدی. حتی این نسل لذت راه رفتن دوشادوش برادر یا خواهر در مسیر مدرسه را هم تجربه نمیکند .آخ که چه لذتی بود وقتی برادرت در مسیر زحمت حمل کیفت را میکشید تا طعم داشتن پشتیبان در لحظه های سخت و خستگی را بچشی . و حتی لذتی که هنگام نوشتن این متن با مرور خاطرات گذشته تجربه کردم… خدایا شکر از اینهمه لذت برای حس خوشبختی هیچ وقت دنبال بهانه های بزرگ نباشید. . #مدرسه#خاطره #برادر #خواهر#اتوبوس
آخرین نظرات