. در آستانه در چه را جستجو میکردی ,مرد ؟! آمده بودی کودکت را که بیقرار از صدای بمباران پیاپی بود ,آرام کنی و یا به دنبال جان پناهی بودی تا لختی به دور از آژیرها و سوتهای گوش خراش ,خودت و کودکت آرام گیرید. اما دریغ و صد افسوس نمی دانستی که دژخیم بی رحم مرگی باطعم خردل و چاشنی تاولزای گاز اعصاب تابون و سارین و بوی مرگآور سیانوژن برایت مهیا کرده است تا تو را ای غیور مرد کرد به نماد فاجعه حلبچه بدل کند. . آری! سی سال پیش در چنین روزی بود که تو ,عمر خاور!و هزاران تن از مردمان کرد شهرت قربانی سیاستهای رژیمی شدید که سر در آخور غرب ,هلوکاستی را رقم زد که با وجود سکوت رسانه ای غرب, انتشار تصاویر مردمی که چنان برگ درختان پاییزی یکی پس از دیگری بر زمین افتاده و چونان پشته های هیزم بر روی هم تلنبار شده بودند,جهان را مات اینهمه سفاکی نمود. . حلبچه انتقام سفاکان گرگ صفتی بود که پیروزی رزمندگان ایرانی در عملیات والفجر 10 و آزادسازی بسیاری از مناطق کردنشین از جمله شهر حلبچه را تاب نیاوردند و آنگاه که ورود نیروهای ایرانی به شهر حلبچه و استقبال بینظیر مردم شهر و روستاها را ناباورانه نظاره گر بودند ,دنائت و سبعیتشان را خوشه خوشه بر سرنوشت آن کردان غیور باریدند. . #حلبچه! می دانم که خوب به یاد داری که پیش از حملات شیمیایی،بهمدت دو روز بمباران شدی که کمتر جان پناهی باقی بماند تا از رهگذر آن مقاومت در مقابل گازهای سمی به حداقل برسد. . می دانم که میدانی! هنوز که هنوز است با بیش از سه هزار کشته و هفت هزار زخمی و صدها بیماری و نقص جسم به عنوان نماد نسل کشی مردم کرد عراق در تاریخ باقی مانده ای, شهری که خاطرش زخمی از بزرگترین حملهٔ مستقیم شیمیایی شده است. . و حلبچه می دانم که هنوز فراموش نکرده ای, صدای پنجاه میراژ بمبافکن و هواپیمای سوپراتاندارد فرانسوی که بمبهای شیمیایی 500 کیلویی را بر سر مردم بیپناهت فرو ریختند. حلبچه می دانم که سینه ات هنوز از این فاجعه داغدار است. . بیست و پنج اسفندماه سالروز #بمباران_شیمیایی حلبچه از خاطرمان نمیرود. . #رژیم_بعث #غرب #استکبار #جنگ .
حلبچه
آخرین نظرات