دلم میخواهد بنویسم برای زینب آن زینت پدر ,برای مدافعان حرمش و مصیبت شام,اما نه قلم یاریم میکند و نه واژه ها منظم بر روی صفحه آرام میگیرند,کلمه ها می گریزند و در بند نمیشوند ,گویی بی قراریم را درک کرده اند همان بیقراری که همیشه با شنیدن نام زینب و مدافعان حرم بانو بر من چیره گشته و دلم را لرزانده و اشک بر گونه هایم جاری کرده است ,نمی دانم چه سری در این پریشان حالی نهفته. . نمی دانم چه کرده اند این عباسهای زینب که اینگونه حال دل را زیر و رو میکند حتی شنیدن ندای “#کلنا_عباسک “آنها. گویی هر جا نام زینب برده میشود ,بیقراری هم ,اشک هم ,مرثیه هم باید بنشیند کنارش و دل را بیتاب کند. . شاید اینکه واژه مدافع حرم اینگونه با روح و جان بازی میکند و سینه را تنگ و جان را گداخته , چون یادآور غیرت عباس است و مردانگیش ,او که همیشه مدافع حرمت حریم خواهر بود و سپر نگاه نامحرمان از آن بالا بلند ,عقیله بنی هاشم.این معرکه آخرالزمانی شام ,بدجور نام مدافع حرم و زینب را به هم گره زده و مظلومیت وجه مشترکشان شده است. . شاید هم راز لرزش دل و تقریب این واژه ها را بتوان لابلای سطرهای نامه محمود رضا یافت :"تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آلالله را محاصره کردهاند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهل بیت، رقیه (سلام الله علیهما). ولی این بار تن به اسارت آلالله نخواهیم داد چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسول الله بهترند.” . و چه خوب امام, امتش را شناخت,همان امتی که انتظار فرج روح الله را از نیمه خرداد 42 به 22 بهمن 57 و بین الطلوعین ظهور رساند و 12 فروردین 58 عهدش را امضا کرد و با باور “الی بیت المقدس” انقلاب را به بلندیهای جولان رساند و رؤیای نهر تا بحر را عقده برای غده سرطانی کرد. . و چه خوب سربازان در گهواره روح الله امروز نزد زینب سلام الله رو سپیدند و چه مردانه عباس شدند برای آن بانوی قد خمیده دشت کربلا و اسارت دیده شام و امان از شام….. و شام را همین بس که مصیبتش خون از دیدگان مهدی فاطمه (عج) ,آن منتقم خون حسین (ع) ,میوه دل زینب جاری کرده است. . شهادت عقیله بنی هاشم بر همه شما همراهان عزیز تسلیت باد. . #مدافعان_حرم #شهادت #سوریه #شام
امان از شام
آخرین نظرات