هلال ماه خون رخ نشان داده، به رسم هر ماه نماز اول ماه را میخوانم و برای همه دعا میکنم. غمی بر قلبم سنگینی میکند ؛ لباس مشکیم را میپوشم و دلم روضه میخواهد تا استخوان سبک کند زیرا بار غم های بیشمار این زمانه.
اشکی که مرهم شود بر زخمهای یک سال پشت سر از بی عدالتیها و خون دل خوردن های مهدی فاطمه عج، از پنجه کشیدنهای نا مردمان به چهره دین، از روسریهای بر باد رفته، از خیانتهای مردان سیاست ، از بی بصیرتی مردمانی که انگشت اتهامشان به سمت ولی زمانه نشانه رفته ؛ از پایمال شدن خونهای شهیدان و طعنه های بیماردلان، از بی اعتقاد شدن آنها که دوستشان داری؛ از غم مظلومان یمن که زیر سکوت رسانهها و نگاه سرد حقوق دروغین بشر از دم تیغ گاوهای شیرده یانکی ها می گذرند و باز هم ایستاده اند؛ از غم خرد شدن استخوان مستضعفان زیر چرخ بی تدبیری کدخدا پرستان و از بی عرضگیهای خودم در این جنگ نابرابر حق و باطل که نه در جبهه جنگ سخت میجنگم و نه در جبهه جنگ نرم.
و از میان گریزهای ناگزیر یک روضه خوان مرغ دلم پر میکشد و مینشیند بر بام زیارت جامعه ائمه المومنین و این فراز های آتشینش که بدل میکند خون دلهایم را به اشک گرمی لغزان بر روی گونهها:
“يَا مَوَالِيَّ فَلَوْ عَايَنَكُمُ الْمُصْطَفَى وَ سِهَامُ الْأُمَّةِ مُغْرَقَةٌ فِي أَكْبَادِكُمْ وَ رِمَاحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فِي نُحُورِكُمْ اى ائمه هدى آقايان من اگر رسول اكرم حضرت مصطفى (ص) حال شما را مشاهده مى كرد در آن هنگام كه تيرهاى امت ظالم غرق در خون پاك جگرهاى مجروح شما بود و نيزههايشان آب از گلوى شريف شما می نوشيد
وَ سُيُوفُهَا مُولَغَةٌ (مُولَعَةٌ) فِي دِمَائِكُمْ يَشْفِي أَبْنَاءُ الْعَوَاهِرِ غَلِيلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِكُمْ و شمشيرهايشان حريص بريختن خون پاك شما بود و فرزندان زنا شفاى عطش فسق و فجورشان و خشم كفر و نفاقشان را از خونهاى پاك با ورع و ايمان شما مى دادند
وَ غَيْظَ الْكُفْرِ مِنْ إِيمَانِكُمْ وَ أَنْتُمْ بَيْنَ صَرِيعٍ فِي الْمِحْرَابِ قَدْ فَلَقَ السَّيْفُ هَامَتَهُ و شما اهل بيت رسول (ص) بعضى در محراب عبادت به تيغ دشمن مى غلطيديد در حالى كه شمشير فرق مباركش را شكافته
وَ شَهِيدٍ فَوْقَ الْجَنَازَةِ قَدْ شُكَّتْ أَكْفَانُهُ بِالسِّهَامِ (شُبِّكَتْ بِالسِّهَامِ أَكْفَانُهُ) و برخى شهيد بالاى جنازه كفنش از تيرهاى دشمن سوراخ سوراخ گشته
وَ قَتِيلٍ بِالْعَرَاءِ قَدْ رُفِعَ فَوْقَ الْقَنَاةِ رَأْسُهُ وَ مُكَبَّلٍ فِي السِّجْنِ قَدْ رُضَّتْ بِالْحَدِيدِ أَعْضَاؤُهُ و برخى قتيل به عراء كربلا در حالى كه سرش بعد از شهادت به بالاى نى مى رفت و برخى بسته به زنجير در قيد زندان حلقه هاى زنجير اعضاى بدنش را نرم ساخته
وَ مَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ (قُطِعَتْ) بِجُرَعِ السَّمِّ أَمْعَاؤُهُ وَ شَمْلُكُمْ (شَمَلَكُمْ) عَبَادِيدُ تُفْنِيهِمُ الْعَبِيدُ وَ أَبْنَاءُ الْعَبِيدِ و برخى از زهر ستم امت امعاء و اندرونش قطعه قطعه مى گشت و حال آنكه شمل مخالفان شما آزادگان عالم بنده و بنده زادگانى بودند كه حتى بندگان پست آنان رانابود مى كردند
فَهَلِ الْمِحَنُ يَا سَادَتِي إِلاَّ الَّتِي لَزِمَتْكُمْ وَ الْمَصَائِبُ إِلاَّ الَّتِي عَمَّتْكُمْ وَ الْفَجَائِعُ إِلاَّ الَّتِي خَصَّتْكُمْ پس اى امامان من اى آقايانم آيا بر شما خاندان رسول تمام مصايبى كه وارد شده غير از آن مصيبت وارد بر شما در عالم محنت و مصيبتى وجود دارد آيا فجايع و ظلم و بيدادى غير آنكه از اين امت بشما بزرگواران اختصاص يافت در عالم هست
وَ الْقَوَارِعُ إِلاَّ الَّتِي طَرَقَتْكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ و حادثه ناگوار سختى جز آنچه بر شما فرا رسيد در جهان هست؟ درود و رحمت خدا و بركاتش بر ارواح پاك و اجسام شريف شما باد”
و اینجاست که تزریق امید را در رگهای خشکیده از گناه و قلب چلوسیده از پلیدی حس می کنی و قدرت می گیری کمر خم شده زیر بار معصیت را کمی راست کنی و عزمت را برای زمین زدن نفس سرکش جزم کنی و گرمی روشنایی نوری را که برای ادامه مسیرت نیاز داری در کنج خانه دلت حس کنی و اینها همه معجزه اشکند و چه نگون بختند کسانی که سخن از افسردگیِ گریاندن و گریستن محرم می رانند.
آخرین نظرات