اندر خم یک کوچه

برای در بند کردن تفکراتم
 خانه ورود

آمار وبلاگ

  • امروز: 32
  • دیروز: 74
  • 7 روز قبل: 2594
  • 1 ماه قبل: 9824
  • کل بازدیدها: 147812
  • از حسرت شهادت تا مرکب شهادت
    ارسال شده در 18 دی 1402 توسط نازگل در انقلاب, شهدا, امام حسین علیه السلام, ولایت فقیه, امام زمان عج, اسلام, سبک زندگی اسلامی, فرهنگی

    نوشته بود:« این شهید را روایت کنید. به برکت خون این شهید باید تقدس مقام معلم را به آن برگرداند» و من دنبال روایتی بودم از این معلم شهیده. کسی که در عصر غلبه‌ی نگاه مادی به شغل مقدس معلمی و در زمانه‌ی معلم‌بلاگری، با نگاه تربیت‌محور عزمش را جزم کرده بود تا در قامت یک معلم انقلابی به دل میدان تعلیم و تربیت بزند. دختری دهه هشتادی که با طرح بینهایت، مبانیش را برای برداشتن بار تربیتی محکم کرده و با دوره‌ی اندیشه‌ورزی استراتژیک کودکان و نوجوانان، چگونه و برای چه اندیشیدن را آموخته بود. معلمی که در پیوند با ولی فقیه زمانش میدان جهاد را اینگونه فهم کرده بود: «از زمانی که شما را شناختم و علاقه قلبی به شما در قلب و اندیشه‌ام ریشه دواند، سربازتان شدم، دانشجو شدم، معلم شدم.»


    این اطلاعات جسته و گریخته را که از گوشه و کنار می‌خواندم بیشتر ذهنم درگیر شهیده‌ای می‌شد که حالا قرار بود در دانشگاه فرهنگیان آرام گیرد و چون کعبه، سنگ نشان راه معلمان نسل آینده شود که ره گم نکنند. هرجا نگاهم را می‌چرخاندم از گروه‎های ایتا تا استوری‌های اینستاگرام فائزه را می‌دیدم. تا اینکه دیشب قبل از بستن اینستاگرام استوری بزرگواری را دیدم که تصویر فائزه را استوری کرده و نوشته بود: «به چفیه سبز و نحوه انداختنش نگاه می‌کنم و عینک دودی‌اش! نمی‌دانم عده‌ای به فائزه هم می‌گفتند مذهبی صورتی؟» متن استوری برایم عجیب بود. درنگ نکردم و پاسخ دادم: «عجیب‌ترین برداشتی بود که تا حالا از این عکس دیده بودم». پاسخ داد: «چرا الان اگر شهید نشده بود خیلی بعید نبود که یکی بیاد و بگه این مذهبی صورتیه! ژست گرفته کنار تابلو و عینک دودی زده و چفیه رنگیش را انداخته پشت»


    نه با تعبیر مذهبی صورتی همراهم و نه با چنین قضاوتی در مورد افراد. گفتگویی شکل می‌گیرد و تا نقد فضای گفتمانی حاکم بر زیست مجازی و رسانه‌ایمان پیش می‌رود. اینکه هر وقت کسی حرفی زد حتی به اشتباه، بجای نقد همان حرف تا تخریب شخصیت و بی حیثیت کردنش پیش می‌رویم. حتی به ماجرای محرم گذشته می‌رسیم و تخریب‌هایی که به خاطر یک نظر، یکی از بانوان اینفلوئنسر عرصه‌ی کتاب کودک را ترور شخصیت کردند. بعد از این گفتگو، بیشتر نگران قلمی می‌شوم که به دست گرفته‌ام. آخر شنیده‌ام که فائزه هم اهل قلم بوده.


    بیشتر از خودم می‌ترسم. آن هم در زمانه‌ای که شوق و شهوت دیده شدن در دنیای تبرج‌های کلامی و تصویری از در و دیور شعله می‌کشد. خصوصا اکنون که به روایتی جدید از این بانوی شهیده رسیده‌ام. روایتی به نقل از معلمش که می‌گوید: «فائزه تو همه‌ی عکس‌های مشترکمون کنار جمع ایستاده در مرکز نیست. نمایش نداشت دنبال دیده شدن و در مرکز بودن نبود اما موثر بود.» چقدر توصیف معلم فائزه منطبق بر این توصیف حضرت آقا از حاج قاسم است: «دنبال دیده شدن نبود. حتی از دیده شدن فرار می‌کرد. کار را برای خدا می‌کرد» وقتی می‌خوانم: «در جمع‌ها و جشن‌هامون داوطلب انجام کم ارزش‌ترین کارها بود.» ذهنم گریز می‌زند سمت روایتی از حاج قاسم که «وقتی کارگرها برای نظافت سرویس بهداشتی حسینیه بیت‌‌الزهراء آمده بودند. همه را بیرون کرد. در را بست. خودش تنها شلنگ دست گرفت و همه جا را شست.» بی‌ریاترین و در ظاهر کم‌ارزش‌ترین کار.


    به اینجای روایت که می‌رسم: « با یه بسته دستمال پاک کننده آرایش، شعار از در و دیوار دانشکده و مترو پاک می‌کرد. لگد می‌خورد از مسافران و فحش از همكلاسيا…» جمله‌ی «بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌ماند.» با لحن صدای سردار در مغزم ضرب می‌گیرد. آری فائزه می‌دانست در و دیوار حرم مقدس است و باید تطهیر شود. به یاد آخرین دست‌نوشته‌اش می‌افتم«در حسرت شهادت» حسرتی که دیگر حسرت نیست. باید شهید زندگی کنی تا شهید شوی.

    بمباران گلزار شهدای کرمان زن مسلمان شهادت شهید معلم کرمان نظر دهید »
    با تکرار استقامت می‌کنیم
    ارسال شده در 7 دی 1402 توسط نازگل در ولایت فقیه, سبک زندگی, روابط زن و مرد, سبک زندگی اسلامی, زن, فرهنگی, زن

    دیدار ویژه رهبر انقلاب با بانوان برای دومین سال متوالی برگزار شد. دیداری که در آن بانوانی از دغدغه‌هایشان گفتند؛ از آلودگی هوا، فیلترینگ تا موضوع مهم درمان امن زنان که سال‌هاست از نظر وزارت بهداشت در وضعیت اضطرار است! اگرچه برخی از این دغدغه‌ها محل طرحش نزد مسئولان دولتی بود که باید آن را چاره کنند اما  رهبری صبورانه و پدرانه شنیدند و نکته برداشتند و با صحه گذاردن بر درستی مطالبات فرمودند: «گله‌گزاری‌ها و شِکوه‌ها و احیانا پیشنهادها باید به ما داده بشود؛ کار ما نیست، کار مسئولین دولتی است، امّا درعین‌حال ما سفارش می‌کنیم، تأکید می‌کنیم و از مسئولین می‌خواهیم که اینها را ان‌شاءالله دنبال کنند؛ امیدواریم که این اتّفاق بیفتد.» گفت و شنودها که تمام شد، پدر روی سخنش را به سمت غرب برگرداند و یک بار دیگر استقامت بر جمله‌ی « در مسئله‌ی زن، ما از غرب طلبکاریم» را به رخ همگان کشید و با تهاجم به تمدن غرب تناقضات عملی آنها را در رفتار با زن که برخاسته از بی‌منطقی‌شان است، به چالش کشید؛ که چرا «زن می‌تواند حتّی با پوشش نیمه‌عریان در جلسات رسمی شرکت کند امّا مرد بایستی با لباس کامل، کراوات هم بزند یا پاپیون هم بزند و شرکت کند؟» 

    🔹نکته‌ی قابل تأمل دیگر در بیانات ایشان که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفت اشاره به دو رویکرد غالب موجود در دنیا در رابطه با هویت زنانه و تمام مسائل مربوط به زن بود؛ رویکرد غرب و رویکرد اسلام. به عبارت دقیق‌تر دیگری غالبی که دنیا حتی در کشورهای غیرغربی در حال ترویج آن است، زن غربی است تا زن شرقی. این تقسیم‌بندی نشان می‌دهد در عصر کنونی که تقابل بیشتر بین تمدن غرب و انقلاب اسلامی است اگر دقت لازم را در جهت گفتمان‌سازی نداشته باشیم و به تصور اینکه غالب جامعه‌ی زنان، زن شرقی هستند، با راهبردی غلط زنان جامعه را به دامان زن غربی هل خواهیم داد. چراکه زن صرفا خانه‌دار را با این انگاره که او نسبتی با الگوی سوم زن ندارد و اسیر مردسالاری سنتی است به فضای دیالکتیکی تضادآلود غربی خواهیم کشاند.

    🔸کنش‌ها و واکنش‌هایی که پس از این دیدار بین فعالین این حوزه به وجود آمد مؤید این مطلب است. چراکه آنچه بیشتر و پس از بیانات رهبری در جامعه بازتاب داشت این جملات بود: «در مدیریّت‌های گوناگون، مشاغل گوناگون اجتماعی و دولتی، حضور زنان هیچ محدودیّتی ندارد.» «وظیفه‌ی زن مطلقاً این نیست که در خانه کار کند. غذا پختن، رخت شستن، تر و تمیز کردن وظیفه‌ی زن نیست.» حرف‌های درستی که اگر در کانتکس خودش و در کنار دیگر بیانات مطرح شده دیده نشود و مثل همیشه گزینشی و جهت‌دار با آنها برخورد شود می‌تواند کارکرد خود را از دست داده و به ضد خود بدل شود. حاشیه‌ی دیگری که بعد از این جلسه رقم خورد بحث بر سر تکراری بودن بیانات رهبری در رابطه با موضوع زن بود. شاید بتوان بخشی از این نقد را در رابطه با تکرار این مفاهیم و مواضع پذیرفت. بخشی که ناظر به مردم و نخبگانی است که در رابطه با بیانات ولی جامعه به قدری اهمال کارند که امام جامعه را به وادی تذکرات مدام کشانده‌اند. کسانی‌که سال‌ها وزیر و وکیل و مسوول در جمهوری اسلامی بوده‌اند اما با انفعال در مقابل گفتمان رقیب و فاصله گرفتن از ادبیات وحی نقطه قوت اسلام را که «مسئله‌ی زن» است به نقطه ضعف بدل کرده‌اند. 

    🔹اما آیا تکرار همیشه نشان از عقب‌ماندگی مطلق دارد؟ یقینا چنین انگاره‌ای از سخنان دیروز به صواب نزدیک نیست. چراکه در خود قرآن نیز بارها شاهد تکراریم «فبای آلاء ربکما تکذبان» و نمازی که روزانه 5 بار تکرار می‌کنیم که این تکرار برای رشد است و تثبیت. حتی رهبر انقلاب قبل‌تر در پاسخ به این انتقاد که «حرف‌های رهبری تکراری است» فرموده بودند: «این تکرار نیست، این استقامت است، این سخنِ حق را در دل نگه داشتن و حفظ کردن و پای آن ایستادن است.» منطقی که از دل «فاستقم کما امرت و من تاب معک» برآمده است. استقامتی که پیامبر (ص) در موردش فرموده: «شیبتنی سوره‌ی هود لمکان فاستقم کما امرت و من تاب معک» و رهبر انقلاب اینگونه تفسیرش کرده است: «پیغمبر فقط مأمور نیست که خودش ایستادگی کند؛ باید خیل عظیم مؤمنان را هم در همین راه به ایستادگی وادار کند….مؤمنین را در بین دو جاذبه‌ی قوی - جاذبه‌ی فشار دشمن و جاذبه‌ی فشار درونی دل هوسران - و این دو مغناطیس، در خط مستقیم نگه داشتن و هدایت کردن، به گمان زیاد، این، آن کاری است که پیغمبر را پیر کرد.»

    منتشر شده در پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان

    اسلام دیدار رهبری زن نظر دهید »
    انقلابی‌ها منقلب شوید
    ارسال شده در 16 مهر 1402 توسط نازگل در جهان اسلام, انقلاب, حجاب, مقاومت, اسلام, سبک زندگی اسلامی, قرآن

                                               

    توییت‌های نفتالی اینفلوئنسر اسرائیلی سبب شد تا به سراغ آیه‌ی ۱۳۶ سوره‌ی نساء بروم. خداوند در این آیه می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى‏ رَسُولِهِ …» به عبارتی خداوند در اين آيه شريفه به مومنان دستور داده تا با وجود ایمانی که دارند براى بار دوم ايمان بياورند. علامه طباطبایی ایمان دوم را ایمان عمیق به تک تک جزئیات و مواردی می‌داند که در ادامه‌ی آیه آورده شده است. یعنی اگر به خداوند ایمان دارید لازمه‌‎ی آن این است که به پیامبرش هم باور داشته باشید و همچنین ایمان به کتابی که نازل کرده؛ کتابی که به وسیله‌ی آن «در بين مردم در آنچه اختلاف مى‏كنند حكم كنند و نيز در آن كتاب مبدأ و معاد و اصول شرايع و احكام را براى خلق بيان كند.» از نظر علامه اگر به تك تك اين جزئيات و تفاصيل ايمان نياوريد به ضلالتى بعيد گمراه شده‏ايد، براى اينكه «اين جزئيات معارفى هستند كه به يكديگر مرتبط و وابسته‏‌اند و هر يك مستلزم بقيه است.»

    قابل تأمل‌تر ادامه‌ی تفسیر این آیه است که ایشان می‌فرماید: « ايمان به يكى از آن حقايق و معارف تمام نمى‏‌شود مگر با ايمان به همه آن معارف، بدون اينكه يكى از آنها استثناء شده و در نتيجه به بعضى از آنها ايمان بياورند و به بعضى ديگر كفر بورزند كه اگر چنين كنند در حقيقت به همه كفر ورزيده‌‏اند، چيزى كه هست اگر علنى باشد، كافر و اگر باطنى باشد، منافق خواهند بود. يكى از مصاديق نفاق اين است كه مؤمنى كه اظهار ايمان مى‌‏كند روش و مسيرى را پيش بگيرد كه در آخر منتهى شود به رد بعضى از آن معارف و احكام، مثلا از مجتمع مؤمنين‏ كنار بكشد و به طرف مجتمع كفار نزديك گردد و آنها را دوست خود بگيرد و خرده‏‌گيری‌هايى كه آنان به دين و اهل ايمان دارند تصديق كند و يا اعتراض و استهزايى كه آنان نسبت به حق و اهل حق دارند بپذيرد و به همين جهت بوده كه خداى تعالى بعد از اين آيه متعرض حال منافقين شده و آنان را به عذاب اليم تهديد كرده است.»

    هنگام نوشتن این مطالب صدها مصداق امروزی جلوی چشمم رژه رفتند که برای هر کدام می‌توان یک منبر جداگانه رفت؛ از عرفان‌های کاذب بدون مبنا و اصول تا شکرگزاری‌ها و جریان‌های مثبت‌اندیشی و موج‌های زرد توسعه‌فردی‌های امروزی، حجتیه‌ای‌ها تا برائتی‌هایی که فقط زبانشان به لعن علنی مقدسات مذاهب دیگر می‌چرخد تا جریانات مخالفت با حجاب و برخی عدالت‌خواهی‌های سانتی‌مانتال که هیچ کدام راه به سعادت و عاقبت‌بخیری نمی‌برند و در یک نگاه کلان تمامشان جریانات معارض با جریان اسلام ناب است که مصداق امروزی آن انقلاب اسلامی است. از همین آیات می‌خواهم کمک بگیرم و بگویم علت تمام ریزش‌ها و بدبینی‌ها و فاصله گرفتن‌ها از انقلاب و ولایت در موج فتنه‌ها دقیقا همین عدم تبدیل ایمان اجمالی به ایمان تفصیلی و عمیق است. انقلابی که خداوند بارها و بارها برای اثبات حقانیت آن معجزه‌ها و آیات بیّن رو کرده است البته برای افرادی که هنوز چشم دلشان نابینا نشده است. پس ای انقلابی‌ها منقلب شوید.

    انقلاب اسلامی ایمان حق مقاومت نفاق نظر دهید »
    بانوی اول از اول
    ارسال شده در 9 مهر 1402 توسط نازگل در انقلاب, سیاسی, fatf, فرهنگ, فمنیسم

    کافی است عبارت «بانوی اول» را سرچ کنید تا متوجه شوید که این عبارت لقبی است که به صورت عرف در جوامع بین‌المللی به همسران روسای جمهور کشورها داده می‌شود. زنانی که به علت انتسابشان به بالاترین مقام اجرایی آن کشور بانوی اول لقب گرفته‌اند. اما ماجرای انتساب این لقب به خانم علم‌الهدی به زمانی برمی‌گردد که ایشان در ابتکاری نوین به برگزاری اولین کنگره‌ی بین‌المللی بانوان تاثیرگذار اقدام کردند که از نظر تا عمل عاملیتی زنانه داشت. درست در خلال برگزاری این نشست بود که جامعه‌ی جهانی برای اولین بار با حضور فعالانه و مستقل همسر رییس جمهور کشورمان در صحنه‌ی بین‌المللی مواجهه شد؛ آن هم درست در زمانی که غائله‌ی جهانی علیه جمهوری اسلامی در موضوع زن برپا شده بود. از همین رهگذر و بر طبق عرف حاکم بر چنین اجلاس‌های بین‌المللی و پیشینه‌ی ذهنی این مهمانان نسبت به این عنوان، چنین لقبی به خانم علم الهدی توسط همان مهمانان داده شد.

    این اولین بار؛ دومینی هم داشت که در سفر به ونزوئلا رقم خورد. این بار خبرگزاری ونزوئلا بود که دیدار ایشان را با همسر مادورو پوشش می‌داد و باز هم بر طبق عرف جهانی به خانم علم‌الهدی لقب «بانوی اول» را داد. اما بار سوم و در جشنواره‌ی بین‌المللی خورشید که ایشان یک بار دیگر تلاش کرد تا خود را از این لقب مبری و این لقب را متوجه همسر رهبر انقلاب کند، برای چندمین بار هدف تیرهای سهمگین نقد رسانه‌ها قرار گرفت. تنها نقدی که می‌تواند متوجه ایشان باشد و نقد عده‌ای هم ناظر به همین مسئله است، بیگانه بودن این لقب در ساختار اسلامی انقلاب است. چراکه هدف انقلاب اسلامی خروج از ساختارهای غرب‌ساخته‌ای بود که زن را مبتنی بر الهیات مسیحیت و تورات تحریف شده تابعی از وجود مرد و طفیلی او دانسته است. مبنایی که بر اساس آن این لقب در عالم سیاست شکل گرفته است که حتی زنانشان را با نام همسرانشان می‌شناسند.

    اما چرا باید چنین خطایی که معلول انتساب آن توسط رسانه‌ها و مهمانان خارجی است چنین بزرگنمایی شده به گونه‌ای که شخصیت علمی، انقلابی و اثرگذار یک زن مسلمان ایرانی و دستاوردهای اخیر و غیرقابل انکار ایشان در میدان دیپلماسی اینگونه پایمال شود؟ کسی که پیرو سوابق درخشان علمی و فهم درست انقلابی‌ش در کارزار جهانی که علیه جمهوری اسلامی در فضای بین‌المللی آن هم درست در موضوع زن شکل گرفته است دوشادوش همسر حضور یافته و تلاش می‌کند تا از زن مسلمان انقلابی و ایرانی اعاده‌ی حیثیت کند. خطای خانم علم‌الهدی تنها در منتسب کردن این لقب به همسر رهبر انقلاب بود. خطایی نه از سر غربزدگی که بیشتر در جهت تواضع ایشان در توجه دادن به شخصیتی بود که سال‌هاست در بطن میدان انقلاب حضور دارد. خوب است بدانیم شخصیتی که امروز اینگونه بی‌رحمانه مورد انتقاد و حتی تخریب قرار گرفته است زمانی‌که از او خواسته شد تا در کنگره‌ی زنان تأثیرگذار که با ابتکار او برپا شده بود، طبق عرف موجود به عنوان رییس جلسه در هد مجلس قرار گیرد، متواضعانه به این پیشنهاد دست رد زد تا مبادا مورد توجه بیش از حد قرار گیرد.

    همین خطا بهانه به دست آنهایی داد که توان دیدن چهره‌ی غیر مشوه از زن مسلمان ایرانی را آن هم در مجامع بین‌المللی ندارند. کسانی‌که سال‌ها تلاش کردند تا جمهوری اسلامی را متهم ردیف اول در موضوع زن جلوه دهند. کسانی‌که در طول چهل سال همواره کوشیدند تا از نمد آزادی زن برای سبد رأی‌شان کلاه ببافند و با ابژه کردن زن، او را اسیر گفتمان سرمایه‌داری کنند. زنی که اگر آزاد شود زندگی می‌بخشد. در نقدهایتان منصف‌تر باشید، او یک زن است.

     

    انقلاب اسلامی ایران بانوی اول زن مسلمان سیاست نظر دهید »
    در سودای نسل‌کشی قانونی!
    ارسال شده در 6 مهر 1402 توسط نازگل در سیاسی, غرب, سبک زندگی, خدا, نقد, اسلام, سبک زندگی اسلامی, زن, فرهنگی, فمنیسم

     

    «حق انتخاب از زنان سلب شده»، «بارداری ناخواسته، یک آسیب دو سویه» این عبارات میان تیترهای یادداشتی است که چند روز پیش در سایت شرق دیلی منتشر شده است. یادداشت در تعریض به قانون جوانی جمعیت و جرم انگاری سقط جنین نوشته شده و نویسنده معترض است که چرا باید کسانی که ناخواسته باردار شده‌اند و یا شرایط کاری و مالی مناسبی ندارند امکان سقط ایمن از آنها سلب شود و مادری که خودخواسته به بارداریش خاتمه می‌دهد مجرم شناخته شود. مهمترین ایرادی که می‌توان بر مبنای آن، یادداشت مذکور را زیر تیغ نقد برد، مبانی فکری نویسنده است که برونداد آن چنین اعتراضی شده است.

    ویلیام گاردنر در بخشی از کتاب خود می‌نویسد: «خصمانه‌ترین صداهایی که خواستار سقط جنین خودخواسته هستند، به جنبش‌ فمنیست‌های رادیکال مدرن متعلق است.» آری، فمنیست‌های رادیکال! همان کسانی که معتقدند زنان در مورد داشتن یا نداشتن فرزند حق انتخاب دارند و باید اختیار و قدرت کنترل زاد و ولد خود را به صورت فردی داشته باشند. رد اندیشه‌ای که امروز با جوهر قلم روزنامه‌نگار شرق دیلی در قالب کلمات ظهور یافته را می‌توان در کتاب «تاریخ دو قرن فمنیسم» در وصف فمنیست‌های رادیکال نیز پی گرفت: «فمنیست‌های رادیکال بر آنند که زنان حق پایان دادن به بارداری خود یا سقط جنین را دارند و این امری شخصی است و مربوط به خود زن است و نه دولت.»

    با عمیق‌تر کردن نشتر نقد بر پیکره‌ی این یادداشت به اومانیسم و انسان‌محوری در برابر خدامحوری خواهیم رسید. چرا که در مکتب اومانسیم است که انسان مالک همه چیز حتی حق حیات دیگران است. در حالی‌که در مکتب اسلام حق حیات انسان در اختیار خداوند است؛ چرا که بر مبنای این کلام وحی «انا لله و انا الیه راجعون» مالک تمام انسان‌ها خداوند است و تنها اوست که حق تعیین تکلیف نسبت به حیات و ممات آنها را داراست. این ادبیات کادو پیچ شده متعلق به افکار تاریخ مصرف‌گذشته‌ی فمنیست‌های خداناباور غربی است که زمانی با همین ادبیات مدرن سقط جنین را قانونی و یک نسل‌کشی مدرن را در غرب رقم زدند. ویلیام گاردنر در وصف این شگرد فمنیست‌ها مطلبی دارد با عنوان «زبان سقط جنین» که می‌گوید: «هر جریان سیاسی می‌کوشد اهداف خود را تحت لوای شعارها و الفاظ گمراه‌کننده و واژه‌های زیبا پنهان کند……برخی از این اهداف در شعارهایی همچون «آزادی یعنی انتخاب»، «کودک ناخواسته، نه» و «زن، حق کنترل بر بدن خود را دارد» نهفته است.» چنین تفکری است که در قالب بازی با کلمات برای جنین‌کشی عبارت «سقط خودخواسته»، برای خودکشی «مرگ خودخواسته» و به ازای دیگر کشی عبارت «قتل دلسوزانه یا اتانازی» را وضع می‌کند.

    مدعای دیگر نویسنده که در یادداشت خود مطرح کرده، نجات جان مادرانی است که به سقط‌های زیرزمینی روی می‌آورند و این امر سلامت و حتی جان مادر را به مخاطره خواهد انداخت، در حالی‌که قانونی بودن سقط می‌تواند جلوی این فاجعه را بگیرد. ادعایی سست و دقیقا شبیه به ادعایی که زمانی برای قانونی کردن سقط جنین در آمریکا مطرح شد اما نه تنها سبب کاهش مرگ و میر مادران نشد که آن را افزایش داد. اگر بخواهیم با تیغ نقد لایه‌های پنهان‌تر این اعتراض را بشکافیم به عقبه‌های ظلمانی‌تری از این تفکر و تبعات ظالمانه‌تری که تاریخ غرب گویای آن است خواهیم رسید، اما این مقال را بیش از این گنجایش نیست.

    جمعیت جواز و عدم جواز سقط جنین زن سقط جنین فمنیسم رادیکال نظر دهید »
    • 1
    • ...
    • 3
    • 4
    • 5
    • ...
    • 6
    • ...
    • 7
    • 8
    • 9
    • ...
    • 10
    • ...
    • 11
    • 12
    • 13
    • ...
    • 48

    آخرین مطالب

    • ماراتن عبور از ایران اسلامی
    • پیله‌هایی که پروانه نمی‌شوند
    • چرا مریم میرزاخانی مهم است؟
    • تیغ تیز «پیرپسر» بر گلوی پدر
    • خون بر موشک پیروز است
    • عهد خون باطل‌السحر طرح خصم دون 
    • كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ.....
    • صبح روزی که جنگ شد..
    • مباهله‌ی امروزت را بشناس
    • هسته‌ی سخت یا اقلیت مصلح؟!

    آخرین نظرات

    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    •  
      • آتش به اختیار
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • ذاكري  
      • جمعه های انتظار
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب  
      • منتظر پرور
      در کدام زن؟ کدام زندگی؟ کدام آزادی؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در اراده‌ی خدا چیست؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در اراده‌ی خدا چیست؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در اراده‌ی خدا چیست؟
    • ... در اراده‌ی خدا چیست؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در از افتضاح تا افتتاح
    • معاونت فرهنگی تربیتی در از افتضاح تا افتتاح
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • ... در عصر فریب
    • ... در عصر فریب
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در آیا مرکل یک زن موفق است؟
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در از افتضاح تا افتتاح
    • نازگل  
      • اندر خم یک کوچه
      در عصر فریب
    • ... در عصر فریب
    آذر 1404
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
    1 2 3 4 5 6 7
    8 9 10 11 12 13 14
    15 16 17 18 19 20 21
    22 23 24 25 26 27 28
    29 30          

    اندر خم یک کوچه

    جایی برای نوشتن از تمام دغدغه هایم **** سیاسی هم می نویسم که سیاست ما عین دیانت ماست **** قلم اگر از حق ننویسد لایق شکستن است نه قسم خوردن **** تمام محتوای این وبلاگ تولیدی است. ارتباط با من: maryam.3461@gmail.com اینستاگرام....@MARYAM_ORDOUEI

    جستجو

    موضوعات

    • همه
    • fatf
    • اخلاق
    • اسلام
    • افکار عمومی
    • اقتصاد مقاومتی
    • امام حسین علیه السلام
    • امام زمان عج
    • اندیشه شهید مطهری
    • انقلاب
    • بدون موضوع
    • برجام
    • بصیرت
    • تاریخ
    • تولید داخلی
    • جنگ
    • جهان اسلام
    • حجاب
    • خدا
    • دلنوشته
    • رسانه
    • روابط زن و مرد
    • زن
    • زن
    • سبک زندگی
    • سبک زندگی اسلامی
    • سپاه
    • سیاسی
    • شهدا
    • ظهور
    • غرب
    • فرهنگ
    • فرهنگی
    • فضای مجازی
    • فمنیسم
    • فمنیسم
    • قرآن
    • قرآن
    • مدافعان حرم
    • مطالعه
    • معرفی کتاب
      • آمریکا
    • مقاومت
    • مناسبتی
    • منافقان
    • نفوذ
    • نقد
    • نقد
    • نقد فیلم
    • نقد کتاب
    • نهج البلاغه
    • ورزش
    • ولایت فقیه
    • پیاده روی اربعین
    • یمن

    فیدهای XML

    • RSS 2.0: مطالب, نظرات
    • Atom: مطالب, نظرات
    • RDF: مطالب, نظرات
    • RSS 0.92: مطالب, نظرات
    • _sitemap: مطالب, نظرات
    RSS چیست؟

    پیوندهای وبلاگ

    • کانال مطالب وبلاگ در ایتا
    • خامنه ای دات آی آر
    • غیث
    • خانه

    آمار

    • امروز: 32
    • دیروز: 74
    • 7 روز قبل: 2594
    • 1 ماه قبل: 9824
    • کل بازدیدها: 147812
    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان